در ادراک انسان
عوامل درونى و عوامل بیرون دخالت دارند. در عوامل درونى که در حقیقت به فرآیند
ذهنى برمى گردد عوامل دیگرى مثل خلق و خو ، استعداد و شخصیت نیز مطرح و مى باشند و
عوامل بیرونى که در حقیقت فرهنگ جامعه و سوابق مى باشند. به عنوان مثال مفهوم سایه
در ایران یک معنا دارد در هلند معناى دیگرى دارد
درهلند مردم از
سایه پرهیز مى کنند و در طراحى هاى فضاى سبز شهرى مکانها را از پوشش گیاهى پاک مى
کنند که محل آفتابگیر بیشترى داشته باشند ولى در ایران مردم به سایه گرایش دارند و
اگر به حرکت جمعیت در طبیعت دقت کنیم درمى یابیم به محض اینکه محیطى سایه باشد و
حرکت آب را نیز داشته باشیم آنجا مکانى براى توقف رهگذران مى شود.
مغز انسان
امکانات دیگرى هم از جمله ثبات ادراکى ، اداراک رنگ ، ادراک فضا، ادراک حرکت و
سرعت را دارد . همه موارد مذکور در محیط بکار مى رود زیرا انسان هم حرکت خود را
احساس مى کند و هم سرزمین در مقابل او در حرکت است . هنگامیکه با سرعت بالا در
حرکت هستیم عناصر به صورت گذرا ازدید ما رد مى شوند . از مسایل امروز ، توسعه سریع
و افزایش جمعیت را مى توان نام برد که این افزایش جمعیت در ایران در سال 1400
حدود120 میلیون نفر برآورد شده است .
ما نیاز به حرکت
داریم و در این نیاز،بسیارى از پدیده ها که در گذشته به دلیل کندى حرکت وتفکر
رسوبى آهسته ، راحت تر حل و فصل مى شد ، امروز به دلیل سطحى فکر کردن و سطحى
برنامه ریزى کردن با مشکل مواجه مى گردد.
در طراحى مسیر
نیز این امر به چشم مى خورد و ما از زشتى راهها آگاه هستیم ، البته تنها طراحى
مسیر نیست ، بسیارى از شهرها خطى شده و ورودى آنها به کیلومترها راه تبدیل شده است
و همه این ورودیها نازیبا هستند. چرا در گذشته تا این اندازه مناظر زشت نداشتیم و
امروز زشتى را به سادگى در محیط پذیراییم ؟
به عنوان مثال
در طرحهاى زیادى دیده شده که کنار گذر شهرى که با ویژگیهاى وزارت راه طراحى شده
است ، بلافاصله کل شهردر حاشیه همان کمربندى و کنار گذر شهرى رشد و توسعه بى
برنامه داشته است .
به هر حال انسان
امروزى ساعات زیادى از عمر خود را درون اتومبیل مى گذراند. همه ما این واقعیت را
قبول کرده ایم که نمى توانیم از اتومبیل منفک باشیم . اتومبیل روز به روز تجهیزاتش
بیشتر مى شود ، امکانات بیشترى پیدا مى کند و ماحتى براى گذراندن اوقات فراغت از
اتومبیل استفاده مى کنیم . اگردر روزهاى تعطیل اطراف تهرا ن گردش کنید متوجه مى
شوید که تمام دره هاى تهران عمدتاً با اتومبیل مورد بازدید قرار مى گیرند.
به همین علت و
براى برطرف کردن همین نیاز است که ما بسیارى از اوقات کارهایى را انجام مى دهیم که
شاید بسیارى از آنها نباید انجام مى شدند زیرا حد و حدود وضعیت در حقیقت ظرفیت
حامل capacity Carrying که در توسعه
پایدار مطرح مى شود باید مورد نظر قرار گیرد، یعنى برآورد شود که به عنوان مثال در
دره هاى اطراف تهران چقدر جا، با چه ظرفیتى ، با چه جمعیتى و با چه تعداد مى توان
داشت و تامین یک معیار در مسیرهاى مختلف ، متفاوت است به عنوان مثال تغییر عرض از
محور5/22 متر از محور در کدام راه کوهستانى ، در راه براى مصارف وقت آزاد یا در
ارتباط بین شهرى و .... باید اعمال شود.
بنابراین مى
توان گفت که راهها مى توانند مانند یک اثر هنرى خلق شوند.جنبه هاى فنى ـــ حرفه اى
که رعایت مى شوند با دقت روى موارد کیفى مى توان یک راه را به یک اثر معمارى کلان
یا معمارى محیط تبدیل نمود و زیبایى آن را حفظ کرد.
در جاده اى با
منظر مناسب ، احساس خستگى کمترى ایجاد مى شود . فرض کنید هنگام حرکت در جاده چالوس
، با آرامش در یک صبح زود با سرعت مثلاً 50-40 کیلومتر در ساعت خستگى کمترى ایجاد
مى شود ولى همین راه در سرعتهاى بالاتر، احساس خطر ، احساس ناآرامى و هیجان و
خستگى نهایى را به همراه خواهد داشت .
راننده و
همراهان در دیدن مناظر آزادند ولى این اختیا ر در مورد راننده به علت اینکه باید
علایم راه را شناسایى کند و نهایتاً نقاط تصویر را تشخیص دهد محدود مى گردد.
همراهان راننده مى توانند به مناظر مختلف نگاه کنند. به چپ ، به راست و یا توجهشان
به عناصر شاخص محیط Landmark جلب شود و این
عنصر شاخص مى تواند یک صخره و یا یک کوهیا یک دره خاص و هر چیز دیگر باشد. به هر
حال تصاویرى که در حرکت هستند و ما از کنار آنها رد مى شویم براى لحظه اى تصاویر را
برداشت مى کنیم . توالى تصویر Sequence بسیار اهمیت
دارد و در ارزیابى راه مورد بررسى قرار مى گیرند تا در نهایت بتوان تعیین کرد که
راه با منظر چه ارتباطى را برقرار کرده است و آیا راه خسته کننده اى بوده یا خیر؟
تصاویرمتوالى در
مدت زمان چند ثانیه یا یک دقیقه یا مدت طولانى تر روى روح و روان بیننده تاثیر
دارند . یعنى وقتى یک سکانس طولانى است به خستگى مى انجامد. براى مثال در منطقه
کویرى ، در یک راه مستقیم ، تصاویر ، تحرک زیادى ندارند چون عناصر بصرى ما دور
هستند و چون دورند عادى تر به نظر مى آیند . در این راه احساس خستگى و خواب آلودگى
بیشتر است . در جاده اى که تصاویر تغییر مى کنند یعنى سکانس ها کوتاه و تصاویر
متغییرند احساس هیجان و شادى بیشتر است .
معناى تصاویر به
شدت نور، رنگ ، بافت ، حجم و تفاوت از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر بستگى دارد.
هنگامى که محیط متفاوت مى شود توجه ما به راه جلب مى شود. هنگام عبور از یک پل
باریک با هیجان از آن گذر مى کنید، این پل باریک مى تواند روى یک رودخانه یا
زیرگذر باشد و در نهایت عنصرى باشد که بعنوان یک گذرگاه یا یک گلوگاه مطرح مى شود. وقتى که منظر عوض مى شود براى لحظه اى ذهن جهت یابى Orientation خود را پیدا نمى کند . به عنوان مثال فرض
کنید از مسیر وارد تویل مى شوید پس از خروج از تویل تا خود را با موقعیت مرتبط
کنید زمانى طول مى کشد.
هنگامى که در
مسیرى حرکت مى کنید با دیدن موقعیت تصویرى توجهتان به آن جلب مى شود. این موقعیت ممکن است در اتوبانهاى شهرى رنگ کف باشد، یا
نوع خط کشى باشد که در طول مسیر داریم یا نهایتاً شیب راه باشد. شیبى که باعث مى
شود دیرتر منظر را احساس کنید و در نتیجه دیرتر تصمیم گیرى نمایید.
سرعت ، زاویه
دید را تنگ مى کند. هرچه سریعتر در مسیرى حرکت کنید توجهتان به خود مسیر بیشتر است
در حالیکه در سرعت پایین دید یا زاویه ذهنى وسیعتر است . عناصر
شاخص Landmark مى توانند اهمیت
داشته باشند ولى در سرعتهاى بالا آنها بصورت کلى مطرح مى شوند.
کاشی سنتی#