مقاله ها
1403/03/24
نویسنده : -

ادراک محیط و منظر عمدتاً تحت تاثیرشرایط ادراک بصرى محیط قرار مى گیرد چون در حقیقیت بینایى به درک فضا کمک بیشترى مى کندولى نقش سایر حواس و احساسات انسان را نمى توان نادیده گرفت، همگى در احساس فضا کمک مى کنند.

هنگامى که ما در یک مجموعه با یک معمارى خاص هستیم ( به عنوان مثال در یک سالن ) ، با روحیات متفاوتى که بر روى یکدیگر مى گذاریم ، از آن محیط و آن فضاى درک خاص داریم که این درک خاص در حقیقت در ذهن داریم که این درک خاص در حقیقت در ذهن ما بایگانى مى شودیعنى ما از وقایعى که در زندگیمان اتفاق مى افتد تصویربردارى مى کنیم و این تصویربردارى ما از روز تولد تا روز مرگ است . ما از حوادث و پدیده هاى زندگى بایگانى وسیعى داریم . بنابراین اگر بگوییم که فرآیند ادراک ، پاسخهاى سیستم عصبى ما به تاثیرات خارجى است به طور خلاصه درست گفته ایم ، یعنى اگر در همان مجموعه جریان باد به محیط اضافه گردد احساس ما از آن محیط متفاوت خواهد بود.

حال تجسم کنید که انسان امروز در اتومبیل کولردار نشسته و با سرعت در جاده حرکت مى کند. احساس و ادراکش از فضاى اطراف با احساس و ادراک پنجاه سال پیش فردى که اتومبیل مثلاً با سرعت 30 کیلومتر در ساعت ( با پنجره باز و آرنج بیرون از پنجره ) در حرکت بود متفاوت است ولى عناصر احساسى همان عناصر قبلى است .

حافظه انسان با بایگانى خود، با کلیدهاى یادآورى قابل بررسى مجدد است یعنى ما خاطره ها را داریم و هرکدام از آنها با یک رمز درحافظه ما بایگانى مى شود کلید رمز مى تواند یک کلمه باشد، مى تواند یک رنگ باشد، یا به گلى نگاه کنید و از آن خاطره اى را به یادآورید، مى توانید با استشمام یک عطر یا بوى گلى خاطره اى در ذهنتان زنده شود.

بنابراین هنگامیکه در راهى حرکت مى کنیم ، تصویربردارى مى کنیم و تمام تصاویر در ذهن جاى مى گیرد. در انتهاى سفر ممکن است احساس ناراحتى یا هیجان کنیم و یا احساس آرامش کنیم ، بستگى به چیزهایى که در راه دیده ایم یا فضایى که ادارک کرده ایم دارد و نهایتاً مجموعه آن ادراک روى روح و روان ما تاثیر ویژه اى دارد. ما به عنوان طراح ، آرامش وروح و روان مسافر و سرنشین را در طول را ه مى خواهیم . آنچه که انسان مى بیند/و براى آن معنایى خلق مى کند تا بایگانى شود یعنى اگر متوجه معناى آن نشود، از یادش مى رود.

وقتى که ما تصویرى را مى بینیم یا صحبتى را مى شنویم ، زمانى که مى گوییم فهمیدیم ، درست موقعى است ک تصویربرداریمان را به انتها رسانده ایم و به بایگانى حافظه فرستاده ایم .

اشاره به این نکات مربوط به روانشناسى ادراک بدین خاطر است که در طراحى به آنها نیاز داریم .

در فرآیند ذهنى ادراک موضوع بعدى گزینش و حذف تکرا است . ما تمام موارد تکرار را در زندگى ا ز تصاویر ذهنى حذف مى کنیم . وقتى که یک توالى تصویر داریم ، یکى را دیدیم ، دومى را هم دیدیم ، سومى را مى گوییم مثل همان است. دیگر آن را احساس نمى کنیم یا به جزئیاتش دقت نمى کنیم . پدیده را در کل به بایگانى مى فرستیم .

بعضى اوقات ما نیاز به برجسته نمایى یا بزرگ کردن یک موضوع داریم ، در آن هنگام ذهن انسان دخالت دارد. فرض کنید در مسیر جاده چالوس یک پدیده قرار گرفته است . پدیده اى فیزیکى ، طبیعى ، یک صخره یا مثلاً یک درخت و یا یک نشانه که براى همه قابل رویت و قابل بررسى است .

آن نشانه را همه ممکن است دیده باشند ولى هر فرد مطابق با شرایط ذهنى خود، باآن پدیده برخورد مى کند. ممکن است برایتان اتفاق افتاده باشد که در سفر از همراهتان سؤال کنید که آن پدیده را دیدى ؟ و او سؤال کرده : کدام را؟ او چند پدیده را دیده اما کدامیک براى او مهمتر بوده است ؟

هر ذهنى یکى از پدیده ها را مهم مى داند و برجسته اش مى نماید. یا در تصویرى که برداشته ( حال طول تصویر هر اندازه که مى خواهد باشد) و مى خواهد بایگانى کند، یک عامل را در آن بزرگ مى کندد و با آن تصویر بایگانى مى کند که معمولاً کلید رمز با آن تصویر هم ارتباط دارد.

به عنوان مثال ، اگر اسم میدان نقش جهان اصفهان را بشنویم ، تصویرى که ذهن هر کدام از ما نقش مى بندد با دیگرى متفاوت خواهد بود ، هر کدام از یک زاویه ، یکى از بالا میدان را دیده است ، یکى حوالى را نگاه کرده و دیگرى غروب را روى گنبد مسجد شیخ لطف االله دیده است.

            محتواى وجودى میدان و مکان همان است ولى چون ذهن دخالت دارد تصاویر ذهنى متفاوت مى شوندمثل اینکه دهها و صدها دوربین مشغول فیلم بردارى هاى متفاوتى باشند. براى هر فرد با یک عنصر یا چند عنصر شاخص ، آن تصویر بایگانى مى شود و معمولاً کلید رمز هم متفاوت خواهد بود

ساده نمایى و عادى سازى وقتى اتفاق مى افتد که تکرار پیش مى آید ، تمام تصویر و پدیده به صورت یک عنصر ساده مى شود . به نوعى خلاصه کردن تصاویر، حذف جزئیات و ایجاد یک تصویر کلى است . عادى سازى مفهوم دیگرى هم دارد و آن در رابطه با تصاویرى است که براى ما حالت هیجانى داشته و ما به فراموش کردن آن گرایش داشته ایم . به عنوان مثال خاطره یک حادثه ناخوشایند به حافظ Remote و بایگانى را کد مغز فرستاده مى شود،عادى اش مى کند و بعد آهسته آهسته به بایگانى دورتر ذهن ما مى رسد. مرحله خاتمه جاى است که تصویر تمام شده و ما به موضع دیگرى مى پردازیم و دوباره این فرآیند شروع مى شود و از ابتدا تا انتها تمام مراحل طى مى گردد. حال متوجه مى شویم مغز انسان چقدر سریع عمل مى کند. وقتى در طول جاده با سرعت 80 کیلومتر در ساعت حرکت مى کنیم و مناظر مختلف را مى بینیم ، تمامى این فرآیند سریع تکرار مى شود در نتیجه در طراحى طول مسیر بسیارى از فاکتورها براى ما اهمیت پیدا مى کنند.

کاشی سنتی#

©کلیه حقوق این سایت متعلق به کاشی سنتی رنجبران به شماره برند 333592 می باشد
طراحی و توسعه شرکت مهندسی بهبود سامانه فرا ارتباط