خصیصه
دیگرایرانی گری ما این ضرب المثل میباشد”مرغ همسایه غازاست“. شاید شما هـم در
کودکـی تجربه کرده باشید که خانواده تان گفتار نوجوان همسایه یا همکلاسی را بیــش
از آن شـما، ارج مـی نـهند وشما در بزرگی واکنش آن را بصورت ارجح شمردن خارجی بر
خودی ظاهر میسازید.حتماً شــاهد بـوده اید و شاید خود شما نیز چنین باشــید کـه
تصورمـی کننـد خـارجی معلومـات و ادراک بـهتری از ایرانـی دارد،ولی با توجه7سال
تحصیلات عالیه در امریکا و آشنایی با جوامـع 9 کشـور دیگـر اروپـایی و آسـیایی اطمینان
میدهم که متوسط ایرانی ها از نظر هوش،ذکاوت و پشتکار اگر بیش از جوامع پیشرفته
نباشند،کمتر نیستند.درحالی که بنده نوعی در همان کلاس،با استفاده از همان امکانات
و اساتید،فارغ التحصیل شـده ام و چه بسا درکسب معلومات و افتخارات بیشتری توفیق
یافته ام،چگونه او را برمن ترجیح مــی دهیـد؟ قبـول دارم که پس از ورود جامعه به
سبب در اختیار داشتن امکانات کاری،برخورداری از امکانات و انگیزه هـای بیشتر و
والاتر،موفق تر بوده است.قبول دارم که بعضی تحصیل کرده های ایرانی بدلیل در
اختیــار نداشـتن این عوامل کار و تجربه یا دلایل دیگر،درجا زده اند ولی بسیارند
آنهایی که با چنگ و دندان معلومات خود را به روز کرده و اززمان و دنیا عقب نمانده
اند.همه را نباید به یک چوب راند!
در کشورما
بسیاری تصور می کنند که باید اختراع کنند.جامعه نیز نوآوری را تشویق مینماید.این
درست نیست.اینکه بگوییم اختراع کنید مثل اینست که دستور دهیم”آثار باستانی
بســازید”.اخـتراع زاییـده ی نیـاز خاصی از جامعه به یک ماشین یا موضوع میباشد که
شبیه آن در دیگر نقاط جهان یافت نشود.اگر دریـافتیم که جامعه نیازبه مکانیره کردن
یک فعالیت دارد باید درباره انواع ماشینهای مربوطه موجود در دنیــا مطالعـه کــرده،اندامــهای
آنــرا شــناخته و کاربردهــای آنــرا فــراگــیریم.ســپس تطبیــق آنــرا بــا
شـــرایط فنی،اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و حتی سیاسی خود بررسی نموده تا نتیجه
بگــیریم کـه آن ماشـین را وارد کرده،با پرداخت حق امتیاز در داخل سوار یا کپی
سازی نموده و اگر هیچ یک از آنها برآورنده خواسته هــا و نیازهای ما
نبودند،خودطراحی کرده،آزمایش نماییم و پس از موفقیت بسازیم.فقط در این مورد آخر
است که به اختراع می انجامد.ملاحظه می فرمایید که چه معلومات وسیع و عمیقی بــرای
حتـی انتخـاب ماشـین لازمست که فقط میتواند در اختیار متخصصان آن باشد.در مملکــت
مـا هرکـه یـارای سـاخت را در خـود ببیند،شروع به کپی نمونه موجود مینماید یا
هرکسی که اندک اطلاعاتی راجع به یک ماشین بیــابد بـه فکـر طراحی یا اختراع آن می
افتد. در اینجاست که باید این افـراد از آن دیگـری کـه مـی دانـد،کمـک بگـیرند. ملاحظه می شود که باید دانش کافی از موضوع را داشته،بررسی
علمــی،عملـی جـامعی بعمـل آورد وازآن مهمتر،گروهی متخصص با یکدیگرهمکاری نمایند
تا آن نیاز برآورده شود
برای من قابل
قبول نیست که یک بی سواد یا با معلومات کم وبدون اطــلاع کـافی از کـم و کیـف
ماشـین بتواند مبتکر و مخترع شود مگردرموارد بسیاراستثنایی وآنهم یک ماشین
ابتدایی.ولی چرا ما باید اســتثنائات را در نظر بگیریم؟
گفته عجیبی که
از یکی از مؤسسات پژوهشی مملکت شنیده ام اینست که برای نوآوری یک بــی سـواد یا کم
سواد ارزش بیشتری از آن یــک دانشـمند قـایلند.غـافل از اینکـه چنیـن فـردی
حداکـثر مـی توانـد گیربکسی(منظور جعبه دنده است) بسازدکه قدرت موتور را تا سه
برابر و بیشتر افزایش می دهد.یا العجب! چنین دستگاهی را در این دنیا نمی
تــوان سـاخت.شـاید هـم آنـهایی کـه آن صحبـت را کـرده انـد،خـود بیسوادند.ما
میتوانیم هر ماشینی را ساخته و با تکنولوژی روز دنیا جلو رویم اگر:
1ـ از متخصصان واقعی
در زمینه مربوطه بهره بگیریم.
2ـ انگیزه های لازم
را برای انجام کار فراهم آوریم.انگیزه های مادی،فکری و تجهیزاتی.
3ـ پژوهشگر را درگیر
امور اداری نکنیم تا آسایش فکری لازم را داشته باشد.
4ـ هدف را تامین
و تولید ماشین قرار دهیم نه هزینه أی که برای آن پیشنهاد شده یا شخصی که باید آن را
انجام دهد.
5ـ سلسله
مراتب تخصصی و فنی افراد را محترم شـمرده و ارزیـابی و داوری کـار هـر پژوهشـگر
توسـط دیگری با معلومات و پیشینه علمی و عملی بالاتر یا همسطح و نه پایین تر،
انجام گیرد.
آموزش ، تحقیق و
ترویج
مهمتر از تامین
و کاربرد ماشین،سزویس و نگهداری آن می باشد که این خود متــاثر از عـامل مـهمتر یعنی
آموزش می باشد.البته تحقیق را نیز پی آمد آموزش میدانیم
بدون آموزش درست
سرویس و نگهداری و تعمیر،گورستان ماشینهایی پدیــد مـی آیـد کـه شـاهد آن هستیم.بها
دادن به امر آموزش از طریق پرداختن به مطالعات علمی و تخصصی، بسنده نکردن بــه
آمـوزش طوطی وار،جزوه أی کم ارزش و ترغیب دانش آموزان بــه مطالعـه از دوره
ابتدایـی و در نـهایت آمـوزش صحیح ریاضیات بعنوان مادر علوم در دوره پیش دانشگاهی
از اهیمت ویژه أی برخوردار است.
افزایش جنبه های
کاربردی برنامه های آموزش عالی و فراهم کردن امکانات کار عملــی و بـها دادن بـه امر
تخصص بعنوان یک اصل نیز در این رابطه قابل ذکر می باشــد.در أیـن امـر تحقیقـات
مـی بایسـت از پرداختن صرف به ارزیابی مقایسه أی بین چند ماشین خارجی،قبل از آنکه
تناسب آن ماشینها برای شــرایط ما مورد پژوهش قرار گرفته باشد اجتناب ورزیده و
تفکری برای طراحی ، ساخت وحتی کپــی آنـها بعمـل آید. عامل سوم در توجیه اقتصادی
کاربرد ماشین ترویج آنست.عدم آگاهی از وسایل موجود دردنیا میتوانـد دیه
کاربردرامحدود سازدویااو را به تفکریا اقدامی وادارد که بهتر از آن وجــود
دارد.نبـاید قصـد کنیـم کـه سابقه تکنولوژی جهانی را نادیده انگاشته و از ابتدا
شروع نماییم.
نتیجه گیری
1ـ
ماشینی کردن فضای سبز و پارکها را باید هرچه زودتر ولی با تفکر،برنامه ریزی درست و
توجیه اقتصادی شروع کنیم.تاخیر در این مورد به هزینه و مشکلات بیشتر در آینده می
انجامد
. 2ـ
طراحی،ساخت و کپی سازی ماشینها،هریک که اصلح باشند،شدنی و قابل توصیه است بشرط
آنکه طبق ظوابط علمی و تخصصی صورت گیرند.
3ـ گرایش
ماشینهای باغبانی در گروه های آموزشی مؤسسات آموزش عالی زیر نظر متخصصان ماشینهای کشاورزی
،با همکاری متخصصان باغبانی و نیز در سازمانهای فنی حرفه أی بر پا گردد.
4ـ دفتری
مستقل با نام مکانیزاسیون باغبانی در معاونت باغبانی وزارت کشاورزی و یا با نام
خدمات ماشینی فضای سبز و پارکها در شهرداری های کشور تاسیس گردد.
منبع: مجموعه
مقالات همایش های آموزشی و پژوهشی فضای سبز شهر تهران(جلد اول(
#کاشی سنتی