مقاله ها
1403/01/08

ترجمه و تلخیص : دکتر سعید خزائی

ناشر : مرکز آینده پژوهی علوم و فناوری دفاعی

تاریخ : آذر ماه 1384

مدیریت دانش، حوزهای میان رشته ای است که از نظریه پردازی های اقتصادی، جامعه شناختی، فلسفه و روانشناسی بهره میگیرد. سایر حوزه ها و دانشهای کاربردی مانند فناوری اطلاعات،علوم اطلاع رسانی و بازرگانی در ایجاد این دانش سهم قابل توجهی دارند. مدیریت دانش با ترکیب و تلفیق نظریه پردازیهای موجود در این علوم و فناوریها، دانش نوینی را برای حل مسایل داخلی سازمان ایجاد کرده است. مدیریت دانش رویکردی عملگرا داشته که هدف آن حل واقعی مشکلات سازمان و کسب توانایی تجزیه و تحلیل و سنجش دقیق کاربردهای دانش در سازمان است

لاری پروزاک ، یکی از صاحبنظران حوزه ی مدیریت دانش میگوید:

مدیریت دانش با علم اقتصاد ریشه های مشترک دارد و مانند آن خواستار افزایش تولید، بهره وری و نوآوری برای سودآوری اقتصادی است "

مدیریت دانش از این اصل اقتصادی ریشه گرفته است که تولید از طریق آموزش و یادگیری توسعه مییابد و پیشرفت پایدار تولید از طریق تسهیم و تبادل دانشهای “ضمنی” و “آشکار” میسر خواهد بود. جامعه شناسی نیز در شبکه ها و ساختارهای اجتماعی که در حوزهی دانش و تبادل آن فعال هستند، ایجاد بینایی میکند؛ روانشناسی درکی از عوامل رفتاری انسان و فرایندهای شناختی فراهم میآورد؛ به بیان روشنتر، روانشناسی شیوه های آموختن تسهیم، کاربست و تولید دانش را مشخص میسازد و فلسفه ی درک ماهیت دانش را به ما میآموزد.

برای برقراری ارتباط با این مفاهیم، ناچار هستیم بار دیگر تعریفی دقیق از علم و دانش را مطرح کنیم. دانش به معنای رازگشایی از چهره ی حقایق و وقوف بر موضوعی است که بخش قابل توجهی از آشنایی و درک ما نسبت به آن از طریق تجربه، ارتباط و تماس حاصل شده باشد. علم نیز فرایند انسانی پویایی است که عقیده و باور انسان را در جهت حقیقت هدایت میکند. چهل سال پیش از این مایکل پولانی عریفی برای علم ارایه کرد که الگوهای ایجاد دانش براساس آن شکل گرفت. او بین دانش صریح ضمنی و مطلق تفاوت قایل شد. به عقیدهی او، دانش صریح دانشی است که بهطور مفصل و با جزئیات کامل بیان میشود و چیزی را بهصورت مفهوم و معانی ضمنی باقی نمیگذارد. به اینگونه از دانش، به دلیل قابلیت کدگذاری و ثبت و نگهداری، “دانش مدون و طبقه بندی شدهو یا “دانش رسمی” نیز میگویند. دانش ضمنی و غیرصریح، دانشی است که به سادگی قابل بیان و اظهار نیست؛ به عنوان مثال یک فرد میداند چگونه دست خود را به سوی جسمی دراز کند و آن را بگیرد، اما نمیتواند توصیف کند که با چه شگردی و چگونه این عمل را انجام میدهد. دانش مطلق، دانشی است که در نگاه نخست توصیف پذیر بهنظر میرسد. اما در حقیقت این عمل به سادگی امکانپذیر نیست. اغلب برای شرح دانش مطلق گفته میشود که این شکل از دانش در ذهنیت افراد و یا در روابط اجتماعی وجود دارد.

نانوکا و تاکهاوچی معتقدند که تولید دانش سازمانی کارآمد در صورتی حاصل خواهد شد که در فرایندی مارپیچی و در یک چرخهی پویا و مداوم، دانش ضمنی بهدانش صریح تبدیل شود.

چونویچو به منظور خلق هویتی جدید که خود آن را “سازمان دانشی” مینامد، الگوی اخیر را با دو فرایند در حوزهی اطلاعات راهبردی ترکیب کرد سازمان، نخست از طریق مفهومسازی، داده های جاری محیطی را تفسیر میکند و از این راه درک مشترکی را ایجاد میکند. اگر تجربه در این مفهوم سازی عادی و شناخته شده باشد، سازمان به شکل مستقیم به فرایند تصمیم گیری وارد میشود. در این مرحله سازمان برای کسب اطلاعات بیشتر، کاوش و جایگزین هایی را انتخاب میکند.

هنگامی از الگوی خلق دانش نانوکا استفاده میشود که فرایند مفهومسازی مشخص کرده باشد که به دانش جدیدی نیازمندیم و یا این که شرایط تازهای روی داده است و این شرایط پاسخهای جدیدی را طلب میکند. پس از فرایند مفهومسازی، سازمان از فرایند خلق دانش بهره میگیرد تا ورودیهای تازه افزوده او را بهسوی مرحلهی پایانی تصمیم گیری هدایت کند

این الگوی چرخهای، حلقهی OODA در سامانهی فرماندهی و کنترل را به ذهن متبادر میسازد که شامل مشاهده، سوگیری، تصمیم گیری و عمل است. در این الگو اطلاعات و سپس دانش به اقدام تبدیل میشود.

مککان و پیجو از مدل نانوکا برای بازتعریف نظریهی فرماندهی و کنترل استفاده کردند. مبحث بعدی، فرایندهای چرخهی مدیریت دانش و چگونگی جانمایی آنها در درون چارچوب مدل را بیان میکند.

#کاشی سنتی


©کلیه حقوق این سایت متعلق به کاشی سنتی رنجبران به شماره برند 333592 می باشد
طراحی و توسعه شرکت مهندسی بهبود سامانه فرا ارتباط