شورای راهبری در
مدیریت پیشگیرانه
در این مرحله،
شورای راهبری برنامه ای را که توسط مالک موضوع ارایه شده است، بررسی می کند که
شامل اجزایی به این شرح میباشد: چه کاری باید انجام شود، چرا باید انجام شود، چه
کسی باید آن را به انجام دهد، چه زمانی باید انجام شود و چه هزینه ای در بر خواهد
داشت و بودجه ی آن از کجا تأمین خواهد شد. از آنجا که بسیاری از برنامه های
عملیاتی، گروههای کاری با وظایف همگرا و جانبی را درگیر خواهد ساخت، ایجاد وفاق
بین گروهها بسیار ضروری است. در ادامهی این فرایند، شورای راهبری برنامه را به
مدیرعامل ارایه میکند.
مدیرعامل
مدیرعامل مسئول
بررسی برنامه ی عملیاتی است. او اغلب از مالک موضوع و تیم عملیات درخواست میکند که
برنامه را در نشست شورای راهبری ارایه کنند، زیرا این احتمال وجود دارد که موضوع
بهطور کامل روشن نشده باشد. جایگاه دستاندرکاران و ذینفعان به همراه اهداف فنی و
اجرایی بهمنظور دخیل ساختن افراد و گروهها در مباحث اصولی باید به روشنی تبیین شود.
هنگامی که تصمیم
و الگوهای پاسخگویی به اتفاق و توامان بهکار گرفته میشوند، بهترین و بالاترین
استفاده از زمان تضمین میشود و اطمینان حاصل میشود که سازمان ارتباط و تعاملی جدی
با دنیای خارج دارد.
نتیجه گیری
هر سازمان یا
بنگاه اقتصادی که خواستار موفقیت در صحنهی جهانی است، بالضروره باید نیروی
پیشنگرانه را بهعنوان ابزار کارآمد قرن بیستویکم مورد توجه قرار دهد. اگر بخش
زیادی از وقت خود را صرف حل مشکلات و یافتن راه حل برای بحرانها میکنید، برای توجه
به نوآوری فرصت اندکی خواهید داشت. گرایش و حرکت سراسیمه و بدون تفکر در مسیر
آینده، ضمن داشتن نیمنگاهی به آیندهی دید برای پشت (آنچه در گذشته رخ داده) و
گوشهی چشمی به پنجره های جانبی (در عرصه ی رقابت چه میگذرد) در این مسیر طولانی
کاری بیهود خواهد بود. با استفاده از فنون آیندهنگاری و با اشاره پیشنگری،
میتوانید از سرمایه ها و منابعی که در اختیار دارید، استفاده ی ثمربخش تری را
انتظار داشته باشید. سنج به این موضوع میگوید:
مدیران امروزی
باید فکر خود را از تکروی به سمت تعلق به جهان اطراف هدایت کنند و احساس کنند که
بخش جداییناپذیری از دنیای پیرامونی هستند و به جای یافتن مقصر در افراد یا
پدیدهها و رفع اتهام از خود، ببیند که چگونه مشکلات موجود، فرصتهای تازهای را نیز
به همراه آورده اند.
تکنیکهای مدیریت
پیشنگرانه، شیوه هایی نظام یافته و رسمی را برای درک دنیای برون سازمانی فراهم
میکند. با این وجود، مدیریت پیشنگرانه تنها زمانی از دیدگاه راهبردی مهم تلقی
میشود که به دنیای درونی مدیریت رخنه کند، یعنی همان جایی که در ذهن خود به
تصمیمگیری میپردازید. ذهن انسان با استفاده از تجارب فراهم آمده، به ساخت یک الگوی
درونی از واقعیت خارجی اقدام میکند. ابزارهای پیشنگری اطلاعات افزوده ی مهمی را
پیرامون دنیای بیرونی فراهم میکند. مهمتر ازهمه آن که این ابزارها شیوه های نگرش و
استنباطها را تغییر میدهند، پیشداوری ها را به مبارزه میطلبند و اندیشه ی شما را
به روی شناختهای جدیدی باز میکنند که پیش از این دور از دسترس بوده و یا براثر
تصمیمگیریهای انفعالی و واکنشگرا که همه ی ما به آن مبتلا هستیم، بهروی شما مسدود
بوده اند.
این رویکرد
نابخردی محض است که منتظر بمانیم تا موضوعی به بحران بدل شود و سپس انتظار داشته
باشیم مدیران امور عمومی به آن توجه کرده و در جهت رفع آن تلاش کنند. بسیاری از
افراد بر دیدگاه و شیوهی نگرش درونی ـ بیرونی (معکوس) تأکید فراوان دارند، آنها
تشویق میشوند که تنها ارتباط محدودی با حوزه ی مسئولیت خود داشته باشند. استعاره ها و قیاسهای فراوانی در باب تقویت این کوته بینی
وجود دارد: ما به ذکر چند نمونه از آن میپردازیم. صلاح مملکت خویش خسروان دانند،
سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند، هرکسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش
... این افراد در محیط پر آشوب جنگ تنها به سنگر انفرادی خود اکتفا میکنند.
هنگامی که
تغییر، عدم اطمینان و ناپایداری اجتنابناپذیر است، نباید آن را پایان راه تصور
کرد. ما نمیتوانیم در نتیجهی سیر تکامل طبیعی بر روی یک دنیای قابل پیشبینی تر از
این حساب کنیم. موفقیت و در برخی موارد بقا، نیازمند سامانه های اطلاعاتی پیشرفته
است. گسترش و اهمیت بنیادین موضوعات راهبردی امروزین استفاده از راههای نظامیافته
و رسمی برای تشخیص و مدیریت این موضوعات را اجتناب ناپذیر میکند. الگوها، فرایندها
و ابزارهای مدیریت پیشنگرانه، ما را قادر میسازد به درک این پرسشها نائل شویم که
“چه اقدامی باید کرد؟”، “چه کسی باید اقدام کند؟”، “چه هنگام باید اقدام کرد؟” و
“منتظر چه پیامدهایی بایدبود؟”
مرجع:
Anticipatory
Management Tools for The 21st Century William C. Ashley James Morrison Future
Research Quartery Summer 1996 (12)2 PP. 35-50.
#کاشی سنتی