مقاله ها
1402/12/08

آینده پژوهی به مثابه ی علم الانتظار

عقیل ملکیفر

شهریور ماه 1384

بشر همواره نوعی کنجکاوی فطری نسبت به گذشته و آینده ی خود داشته و به مسائلی از این قبیل که از کجا آمده، چرا آمده، به کجا میرود، و فرجام او چیست، حساس بوده است.

از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟

اینها پرسشهای بنیادین بشر است. نخستین پاسخهای جدی و قابل اعتنا به این پرسشها از “بیوت وحی” صادر شده اند. فلاسفه و حکما نیز در طول تاریخ کوشیده اند تا پاسخهایی برای این پرسشها بیابند. اما به جرأت میتوان گفت که قرآن کریم و اخبار رسیده از پیامبر اکرم و اهل بیت گرامی او ـ که درود خدا بر آنان باد ـ حاوی عمیقترین پاسخها به این کنجکاوی فطری بشر است.

در کنار این “منابع قدسی”، بشر تلاش کرده است تا علم زمینی را نیز در جهت ارضای این کنجکاوی فطری خود بهکار گیرد. او ابتدا علم تاریخ را ایجاد میکند تا بتواند رویدادهای گذشته را مکتوب نموده و جهت آگاهیرسانی و عبرت آموزی به نسلهای آینده بسپارد. بر همین اساس حیات بشر به دو دورهی متمایز تقسیم میشود: دوره ی پیشاتاریخی، و دوره ی پساتاریخی. تاریخ از زمانی آغاز میشود که بشر میتواند بنویسد و یاد میگیرد که شرح حال خود و نیاکانش را به رشته تحریر درآورد. هم اکنون دانشگاهها و مراکز مطالعاتی مختلف، انباشته از تاریخ پژوهانی ست که از هر راهی ـ حتی مطالعه ی فسیلها و سنگ نبشته ها ـ تلاش میکنند تا رمزهای وانشده ی گذشته را بگشایند و خبرهایی از گذشته بیاورند.

به موازات پیشرفتها در حوزهی تاریخ، افرادی پیدا شدند که برحسب سودجویی یا از سرِ صدق میخواستند کنجکاوی بشر را درخصوص آینده ارضا کنند. آنها “پیشگو”، “طالعبین”، “کاهن”، و از این قبیل نامیده میشدند، و هر کدام با استفاده از شیوه یا ابزار خاصی، چیزهایی راجع به سرنوشت یا طالع اشخاص میگفتند. حیطه ی پیشگویی اینها غالباً “سرنوشت افراد” و حداکثر “سرنوشت حکومتها” بود. حکومتهای گذشته نیز مانند مردم میخواستند بدانند که چه سرنوشتی در پیش دارند. دانش ستاره شناسی نیز به همین واسطه پیشرفت زیادی کرد. این باور در میان گذشتگان وجود داشت که وضعیت افلاک میتواند بیانگر حقایق زیادی درخصوص سرنوشت یا طالع افراد و حکومتها باشد.

علوم غریبه ـ مانند جفر ـ که بینانگذاری آن را به امیرمؤمنان علیهالسلام نسبت میدهند، کارکردهای مؤثری در این زمینه داشتند، و شاید هنوز هم دارند. این علوم، نسل اندر نسل، از استادان ویژه به شاگردان ویژه منتقل میشود و همگان را یاری دسترسی به آن نبوده و نخواهد بود. طالبان اینگونه علوم باید در حد بالایی از پاکیزگی نفسانی بوده، و به استادان خود اطمینان دهند که هرگز آنها را در جهت منافع و مطامع شخصی و یا ضرر و زیان دیگران به کار نخواهند بست.

به طوری که ابن خلدون در “مقدمه”ی معروف خود گزارش میدهد، فعالیتهای پیشگویی بر پایه ی ستاره شناسی و طالع بینی در صدر اسلام، بازار بسیار گرمی داشته است. همه ـ از دوست و دشمن ـ میخواستند بدانند که طول عمر دولت بنی امیه چقدر خواهد بود. ابن خلدون، که خود یک سنّی بسیار متعصب است، در جایی از این بحث اشاره میکند که هیچکدام از پیشگوییها درخصوص طول عمر دولت بنیامیه درست از آب درنیامد؛ الا پیشگویی صادق ابنخلدون تأکید میکند که این 1 آل محمد(ع)؛ که آن را به استناد سوره ی مبارکهی قدر، هزار ماه پیشبینی کرده بود. پیشگویی به ایشان میزیبد، چون او از خاندان مکرم وحی است، و به علم الهی اتصال دارد.

این پیشگوییها در هیمن حد خلاصه و متوقف بود تا این که در آغاز دوره ی رنسانس، دانشمندان و نخبه هایی چون فرانسیس بیکن انگلیسی، باب تصویرپردازی عالمانه از آینده را گشودند. بیکن کتابی با عنوان “آتلانتیس نودارد که تصویری از یک مدینه ی فاضله (آرمانشهر) بر پایهی پیشرفتهای علم و فناوری است. البته باید یادآوری نمود که نگارش کتابهایی با موضوع مدینه ی فاضله به عصر افلاطون و کتاب “جمهوریت” او باز میگردد و این سنت در میان حکمای اسلامی نیز پیروان صاحب نظری داشته است. اما کار بیکن متفاوت بود؛ چون آرمانشهری را تصویر کرده بود که بر مبنای علم و فناوریِ جدید پدید میآید.

 #کاشی سنتی


 

©کلیه حقوق این سایت متعلق به کاشی سنتی رنجبران به شماره برند 333592 می باشد
طراحی و توسعه شرکت مهندسی بهبود سامانه فرا ارتباط