مادهی مورد استفاده برای ساخت کاشیها تا اوایل قرن هفتم هجری از گل بود اما در قرن ششم هجری، مادهی دستساز دیگری به عنوان خمیر سنگ یا خمیر چینی در مصر و سوریه و ایران معمول و مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره حکومت سلجوقیان و در دورهای پیش از آغاز قرن هفتم هجری، تولید کاشی در ایران توسعهی خیرهکنندهای یافت.
مرکز اصلی تولید، شهر کاشان بود.
تعداد بسیار زیادی از گونههای مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت، در این شهر تولید میشد.
اشکالی همچون ستارههای هشتگوش و ششگوش، چلیپا و ششضلعی برای شکیل نمودن از ارههای درون ساختمانها با یکدیگر ترکیب میشدند.
از کاشیهای لوحه مانند در فرمهای مربع یا مستطیل شکل و به صورت حاشیه و کتیبه در قسمت بالائی قاب از ارهها استفاده میشد.
قالبریزی برخی از کاشیها به صورت برجسته انجام میشد در حالی که برخی دیگر مسطح بوده و تنها با رنگ تزئین میشدند.
در این دوران از سه تکنیک لعاب تکرنگ، رنگآمیزی مینائی بر روی لعاب و رنگآمیزی زرینفام بر روی لعاب استفاده میشد.
انواع کاشی
کاشی از لحاظ مواد تشکیلدهندهی آن بر دو نوع است:
1. کاشی گلی که برای تهیه کاشی هفترنگ و زیررنگی استفاده میشود. مواد تشکیلدهندهی کاشی گلی از خاک (لای) است که از رسوبات رودخانه به دست میآید. این خاک را از محل جمعآوری و به محل خشت زدن حمل میکنند و سپس با مخلوط مقداری گل سرشوی (به خاطر چسبندگی بیشتر) ورز داده و آماده میسازند.
2. کاشی جسمی که برای ساختن کاشی «نره» و کاشی «معرق» استفاده میشود.
مواد تشکیل دهندهی کاشی جسمی عبارت است از: آبگینه، سنگ سیلیس یا سنگ چخماق (برای استحکام بیشتر)، گل سرشور یا گل جوراب برای چسبندگی بیشتر، که میبایست مقدار درصد آنها متناسب باشد زیرا با کم و زیاد شدن کاشی مطلوب به دست نخواهد آمد.
مثلاً با افزایش مواد شیشهای، جنس کاشی محکم شده ولی در عوض در تهیه کاشی معرق مورد استفاده نخواهد بود زیرا به آسانی قابل سایش نیست یا اگر سنگ سیلیس آن را زیاد کنند، کاشی پخته شده به صورت بسیار ترد و شکننده درآمده و استحکام نخواهد داشت.
کاشی جسمی برعکس کاشی گلی احتیاج به (خومپز) شدن ندارد و کاشی و لعاب یکبار بیشتر به کوره نمیروند.
کاشی زرینفام
از انواع کاشیهای تزئینی دوره اسلامی، که سابقه ساخت و استفاده از آن در تزئین معماری به قرون اولیه اسلامی باز میگردد، نوع طلائی یا زرینفام است.
تولید کاشی طلائی نیز همانند سفالینه زرینفام پس از اندک زمانی در قرون اولیه اسلامی متروک شد.
لعاب زرینفام در قرن دوم هجری در مصر برای تزئین شیشه به کار برده میشد ولی توسعه تدریجی ساخت کاشی زرینفام و استفاده از آن در معماری به ویژه در بناهای مذهبی ایران از اواخر دوره سلجوقیان آغاز گردید، و در دورههای خوارزمشاهیان و به خصوص ایلخانیان به اوج و ترقی رسید و تحول چشمگیری در آن به وجود آمد.
تصاویر نقش گرفته بر این نوع کاشی بیشتر اشکال انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی را در بر میگیرد.
همچنین نگارش شیوههای متفاوت و موزونی از اشعار فارسی، ضربالمثلها، احادیثی از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار از دیگر تزئیناتی میباشند که عموماً بر دور و لبهی کاشیها شکل گرفتهاند.
(محمد یوسف کیانی، سفال ایرانی، پیشین ،ص 136-135)
از آنجا که نقوش انسانی و حیوانی در این نوع کاشی مورد استفاده قرار میگرفته لذا در تزئین ابنیه غیرمذهبی هم کاربرد داشته است.
از جرجان، ساوه و سلطانیه به عنوان مراکز مهم ساخت کاشی زرینفام نام بردهاند. مهمترین مرکز ساخت کاشی زرینفام در کاشان بوده است.
ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طاهر، مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده مشهور سفالگر اهل کاشان به نام ابوطاهر، توضیحاتی را در خصوص برخی روشهای تولید کاشی، نگاشته است.
طبق گفته «ابوالقاسم کاشانی» در زمان او یعنی حدود 700 هجری قمری ساخت کاشی طلائی در کاشان مرسوم بوده است.
وی این نوع لعاب را دو آتشه میخواند.
طبق گفته او مراحل ساخت کاشی زرینفام بدین شرح است که ابتدا روی کاشی را با لعاب سفید رنگ کرده و در کوره میپزند، در مرحله بعد کاشی را با رنگدانههای حاوی مس و نقره رنگآمیزی میکنند و دوباره به کوره برده و حرارت میدهند. که در این حالت پس از پخت، سطح کاشی به صورت درخشان و فلزگونه در میآید.
کاشی لاجوردینه
ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول در اواسط قرن هفتم هجری، تنها مدت کوتاهی بر روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سالهای 642-654 ه.ق بر جای نمانده است.
پس از این سالها، حکام ایلخانی اقدام به ایجاد بناهای یادبود کرده و به مرمت نمونههای پیشین پرداختند.
نتیجه چنین اقداماتی، احیای صنعت کاشیسازی بود.
در این دوران، تکنیک مینائی از بین رفت و گونهی دیگری از تزئین سفال که بعدها عنوان لاجوردینه را به خود گرفت، جانشین آن شد.
در این تکنیک، قطعات قالبریزی شده با رنگهای سفید، لاجوردی و در موارد نادری فیروزهای، لعاب داده میشدند و پس از اضافه شدن رنگهای قرمز، سیاه یا قهوهای بر روی لعاب، برای بار دوم در کوره قرار داده میشدند.
کاشیهای سلطانآباد
در اوایل دوره ایلخانی، تکنیک زرینفام بر روی لعاب بدون هیچ رنگ افزودهای به کار برده میشد، لکن در ربع پایانی قرن هفتم، رنگهای لاجوردی و فیروزهای به میزان اندکی مورد استفاده قرار گرفتند.
با نزدیک شدن به قرن هشتم هجری، آبی لاجوردی از رواج و محبوبیت بیشتری برخوردار شد و سرانجام تکنیک نقاشی زیر لعاب با استفاده از رنگهای آبی لاجوردی و اندک مایهای از رنگهای قرمز و سیاه، جایگزین نقاشی زرینفام شد که کاشیهای تولید شده با چنین تکنیکی معمولاً با نام کاشیهای سلطانآباد شناخته میشوند.
این تکنیک تا اواسط قرن هشتم مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن منسوخ شد.
کاشیهای معرق
با آغاز زوال حکومت ایلخانان در میانه قرن هشتم، عصر طلائی تولید کاشی پایان یافت. کاشیهای معرق - موزائیکی – تکرنگ و نه چندان نفیس در رنگهایی متفاوت جانشین قابهای عظیم زرینفام و کتیبهها شدند.
این تکنیک برای نخستین بار در آغاز قرن هفتم هجری در آناتولی اقتباس شده و یک قرن بعد در ایران و آسیای مرکزی پدیدار شده است.
این نوع از کاشیها برای ایجاد طرحی پیچیده در کنار یکدیگر چیده میشده و از آنها برای تزئین محرابها استفاده میشد.
شیوه کار به این صورت بوده است که سفالهای لعاب داده شده (کاشی) را بر مبنای طرح اصلی بریده یا تراش میدادند و سپس با در کنار هم قرار دادن آنها، طرح اصلی به شکل قطعهای بزرگ درآمده و روی دیوار نصب میشود تا زینتبخش بنا گردد.
این نقوش گاهی از نقشهای گرهکشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گل و بوتهسازی، اسلیمی و ختاییها هستند.
رنگهای مورد استفاده در این کاشیها بیشتر سفید و آبی تیره، فیروزهای، سبز و پرتقالی است.
این تکنیک نخستین بار در دوره ایلخانان مورد استفاده قرار گرفت، نمونهای از این نوع کاشیکاری در مقبره امام زاده جعفر اصفهان متعلق به سال 726 هجری قمری دیده میشود، اما کاربرد وسیع آن در دورهی میانی قرن نهم هجری رواج پیدا کرد.
طیف وسیع و پیشرفتهای از این نوع کاشیکاری بر روی برخی ابنیه مهم این دوران دیده میشوند که از آن جمله میتوان به مسجد گوهرشاد (821 هجری قمری) در مشهد، مدرسه آلغبیک در سمرقند و مدرسه خرگرد اشاره کرد.
هنر کاشی کاری یکی از هنرهای زیباست که زیرمجموعه سفال و سفال سازی محسوب می شود.
این هنر که از سال های گذشته در بین مردم رواج داشته است، نیازمند تصور و همچنین سلیقه می باشد.
نمونه ای از این هنر در مساجد قدیمی به خصوص در اصفهان یافت می شود. در مطلب قبل در مورد انواع کاشی ها صحبت کردیم.
در این مطلب نیز به ادامه آنها می پردازیم
کاشی هفترنگ
برای نصب کاشیهای معرق به زمان زیادی نیاز بود، از این رو کاشیسازان در صدد ساخت و تولید نوع دیگری از کاشی برآمدند تا به کارشان سرعت بیشتری بخشند و در نتیجه در اواخر قرن نهم هجری، تکنیک دیگری به نام هفترنگ، جایگزین آن شد که هم ارزانتر و هم سریعتر از کاشیکاری معرق بود.
این تکنیک، ترکیب رنگهای مختلف و متعددی را بدون نفوذ در مرزهای یکدیگر بر روی کاشی ممکن ساخته بود.
ابوالقاسم عبدالله واژه هفترنگ را به تکنیک رنگآمیزی با مینا بر روی لعاب اطلاق کرده است.
این تکنیک در دوره بسیار کوتاهی بین اواسط قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری از رواجی بسیار چشمگیر برخوردار بود.
در بسیاری از بناهای تیموریان شاهد رواج کاشیکاری به شیوه هفترنگ هستیم که به عنوان نمونه، میتوان از مدرسه غیاثیه خردگرد که در سال 846 هجری قمری تکمیل شده یاد کرد، ولی گسترش و رواج این شیوه در دورهی صفویه صورت میگیرد.
مساجد و مدارس دوره صفویه به طور کلی با پوششی از کاشی در درون و بیرون بنا تزئین شدهاند.
در حالی که کاربرد کاشیهای معرق همچنان ادامه داشت، برای تکمیل سریعتر ابنیهای که به دستور شاه عباس ایجاد شده بودند تکنیک کاشی هفترنگ بیشتر تقویت و مورد استفاده قرار گرفت.
کاربرد کاشیهای هفترنگ از ابنیه مذهبی پا فراتر نهاده و در کاخهای شاهان صفوی نیز مورد استفاده قرار گرفتند.
در این ابنیه نقوش انسانی و حیوانی به همراه نقوش انتزاعی به کار برده شدهاند.
برای ساخت این نوع کاشی از کاشیهای خشت یعنی چهارگوش استفاده میکنند.
اندازه هر ضلع آن 15 سانتیمتر میباشد که در کنار یکدیگر قرار میگیرند و نقش مورد نظر را روی آن طراحی و رنگآمیزی میکنند و لعاب میزنند و به کوره برده و حرارت میدهند تا لعاب پخته شود.
سپس از کوره خارج و بر دیوار نصب میکنند.
هفترنگ متداول عبارتند از: سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزهای، قرمز، زرد و حنایی که در ابنیه تاریخی و اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده است.
پس از یک دوره رکود، در دوران زندیه و قاجار صنعت کاشیسازی مجدداً احیا و به رشد خود ادامه داد.
در دورهی زندیه شاهد کاربرد رنگ صورتی در کاشیکاری ابنیه به ویژه در شهر شیراز پایتخت زندیان میباشیم.
استفاده از این رنگ به همراه رنگهای زرد و نارنجی روشن در کاشیکاریهای دورهی قاجار نیز دیده میشود.
کاشی معقلی
پس از کاشی هفترنگ نوع دیگری از کاشی به نام معقلی رواج پیدا کرد.
از آنجا که مخارج و زمان تهیه و نصب کاشی هفترنگ به مراتب بیش از معقلیسازی است لذا هنرمندان استفاده از این نوع کاشی را ترجیح دادند.
همچنین کارهای معقلی به دلیل اندازه کوچک کاشی دارای استحکام بیشتری نسبت به کاشی هفترنگ میباشند.
این ابعاد که بیشتر به صورت مستطیل یا مربع ساخته شده، باعث کاهش آثار ناشی از تغییرات جوی در کاشیها میشود .
نقوش معقلی از مصالحی مانند آجر و کاشی (جدا و درهم) ساخته میشود و معمولاً در جدولهای شطرنجی قابل ترسیم است.
کاشی معقلی در پوششهای داخلی و خصوصاً نماسازیهای خارجی کاربرد دارد.
از جمله بناهای سنتی و تاریخی که در آنها از هنر معقلیسازی استفاده شده است میتوان به بنای خواجه ربیع در مشهد، گنبد مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی و گنبد مسجد جامع گوهرشاد اشاره کرد.
علاوه بر انواع کاشی ذکر شده که بیشترین کاربرد را در معماری ایرانی دوران اسلامی داشتهاند، از دیگر نمونههای کاشیکاری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
گرهکشی
کاشیهایی با طرح و نقشهای مختلف با اشکال چندضلعیهای هندسی که پهلوی یکدیگر قرار میگیرند و تشکیل نقش واحدی را میدهند به نام گرهکشی مشهورند.
کاشی پیشبر
گل قالب گرفته شده را روی صفحه صافی برگردان میکردند و شکلهای مورد نظر را روی آن برش داده و به کوره میبردند و پس از حرارت دادن به شکل آجر از کوره خارج میکردند.
این آجرها گاهی به صورت آجر (بدون لعاب) و گاهی با لعاب استفاده میشد.
کاشی مهری
قالب مورد نظر را آماده میکردند و کف قالب را با نقوش برگزیده شده کندهکاری میکردند.
قالب را از خمیر گلرس پر میکردند و آن را در محل مناسبی برگردان میکردند. گل قالب گرفته شده پس از خشک شدن برای لعاب آماده میشد.
لعاب دادن این خشتها بدین طریق بود که برجستگیها را به لعاب آغشته میکردند و گودیها را به وضع اولیه خود یعنی گل باقی میگذاشتند.
پس از پخته شدن محل گودیها به صورت آجر نمایان میشد و محل برجستگیها به شکل کاشی خود را نشان میداد.
حمیل
در اطراف کاشیکاری خطوطی پهن کشیده میشود که در معرقکاری و گرهکشی به عرضهای مختلفی از 3 میلیمتر تا 3 سانتیمتر کمتر یا بیشتر دیده میشود.
این خطوط را حمیل میگویند.
همچنین در بعضی موارد گرهکشی، که خطوط اطراف چندضلعیها را پهن گرفتهاند تا نمایش دهندهی زمینه کار باشد.
(محمود ماهرالنقش، کاشی و کاربرد آن، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1381، صص68-69)
مراحل ساخت کاشی
مراحل ساخت کاشی چه در اندازههای کوچک و چه در اندازههای بزرگ بدین شرح میباشد:
1. در ابتدا هنرمند با استفاده از تجربیات خود در طراحی، طرح کاشی را به روی کاغذ میآورد.
طرح و نقشهی ابتدائی که پایه و اساس کار است، شمارهگذاری میشود. به این شکل که هر گل یا بوته یا گره دارای شمارهای است که در ترکیب نهائی از این شمارهها استفاده میشود.
2. در مرحله بعدی هنرمند رنگها را مشخص میکند.
هر تکه کاشی که قبلاً شمارهگذاری شده است با رنگ معینی مشخص میگردد و سپس هر تکه بر روی یک کاشی سالم که قبلاً پخته و آماده شده است، چسبانده میشود.
3. در این مرحله که لبزدگی نامیده میشود، کاشیهای سالم بریده و تکهتکه میشوند در حالی که هنوز تکه کاغذ طرح شمارهگذاری شده بر روی آن چسبیده است.
4. در مرحله چهارم به نام گل بردگی حدود نقاشی روی کاشی با تیشههای کوچک و سوهان بیشتر مشخص میشوند ولی هنوز به مرحله ظریفکاری نرسیده است.
5. در این مرحله تکه کاشیهای گل برده شده، سوهان زده میشوند.
به گونهای که به اصل کار یعنی کاغذ نقاشی چسبیده شده روی کاشی صدمهای وارد نشود.
در این مرحله کار با ظرافت و دقت کامل بایستی انجام گیرد.
6. مرحله ششم به نام تخمهگذاری معروف است. در این مرحله کار به حوصله و دقت و تیزبینی فراوانتری نیاز دارد زیرا استاد کار بایستی تکههای گوناگون کاشی را که به محل برده و سوهان زده شدهاند، بر اساس نقشه کلی که دارد، در دل یکدیگر جای دهد مثلاً غنچهای را در برگها بگذارد.
7. در این مرحله قطعات جدا از هم که در مرحله تخمهگذاری ترکیب شدهاند و اجزای یک گل را به وجود آوردهاند، بر اساس نقشه تنظیم میشوند و پایه و پشت بغل نقشهای کاشیها به هم متصل میگردد.
8. این مرحله جفت و جذب کردن است.
بدین ترتیب که تکههای جدا شده اسلیمیها و گلها را روی تکه گچ یک متری یا چند متری سوار میکنند که البته این کار با در نظر گرفتن شمارهها و طرح اولیه است.
جفت و جور شدن تکهها در این مرحله بستگی به صحت، دقت و اجرای کلیه مراحل پیشین دارد.
یعنی اگر مرحلهی گلبردگی یا سوهانزدگی و غیره درست و با حوصله انجام نشده باشد، درز و شکافهای بدی در سطح کل کاشی ایجاد میکند و کار را از زیبائی میاندازد.
آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/KASHI_HAFT_RANG_MEHDI