پس ازجنگ جهانی
دوم و به دنبال تولید وسیع آفت کشهای مصنوعی آلی کلره وفسفره، استعمال ایـن قبیل
سموم درسطوح بسیارگسترده در مبارزه با آفات باغی،زراعی،جنگلی، زینتی،و همچنیــن در
مبـارزه بـا حشرات حائزاهمیت بهداشتی،پزشکی رواج یافت.به طوری که در سال1980 تنها
در ایالات متحده آمریکــا مقدار660 میلیون کیلوگرم ازاین سموم به ارزش 5800میلیون
دلارتولید گردد.درهمان سال مقدار530میلیون کیلوگرم ازایــن سـموم در کشـور
مذکوراسـتعمال شـد بـه طـوری کـه مصـرف سـرانه آفـت کشـهادرآن کشوربه2کیلوگرم برای
هر نفردر ســال رسـید.موفقیتـهای اولیـه درمبـارزه بـا آفـات بـا اسـتفاده از
سـموم مذکوربسیاردرخشان و چشمگیربودولی مصرف بی رویه و مداوم آنها موجــب پیدایـش
اثـرات سـوء روی انسان، پستانداران،پرندگان،ماهیان و محیط زیست گردید.علاوه براین
استعمال بی رویــه سـموم آلـی کلـره مخصوصاً ددت موجب شد که کنه ها"Acari
"وحشرات دیگری که قبلاً آفـت نبودنـد بـه عنـوان آفـات جدید
در روی گیاهان ظاهر شوند.مسائل دیگری از قبیل مقاوم شدن آفات به سموم،از بین رفتن
حشــرات مفید و دشمنان طبیعی آفات از قبیل پارازیتوییدها،پارازیت ها، پرداتورها و
حشرات گرده افشان و همچنین اثرات سوء بقایای سموم در محیط زیست از قبیل خاک،آب و
جانوران موجب شد کـه در سـال1962خانم دکتر راشل کارسون نویسنده مشهور آمریکایی در
کتابی کــه بـه نـام بـهار خـاموش"spring Silent" منتشرنمود
این قبیل سموم را اکسیرهای مرگ خواند وبا درج مطالب تهییج کننده درباره آنها از
قبیل اثـرات سرطان زایی و ایجاد نقص عضو در جنین و همچنین با عنوان نمــودن
جملاتـی از قبیـل دیگـر”پرنـده أی نخواهد خواند” و غیره توانست توجه افکارعمومی را
به اثرات زیانبار و مصرف بی رویه آفت کشها جلـب نماید.مشارالیها درآن زمان مبارزه
شیمیایی با آفت را مطرود دانست و پیشنهاد نمــود کـه درآینـده از روش کنترل
بیولوژیک که از دهه اول سال1900فعالیتهایی در این زمینه شروع شده بود در مبارزه با
آفات استفاده شود.
بنا بر تعریف
سازمان خواروبار کشاورزی"FAO،"کنترل
بیولوژیــک عبـارت از اسـتفاده از موجـودات زنده به منظور کنترل آفات گیاهان می
باشد.این سازمان عوامل مختلف،از ویروس ها،تا جـانوران مـهره دار را در زمره
موجودات زنده محسوب نموده است
مفهوم اکولوژی
کنترل بیولوژیک عبارت ازتنظیم جمعیت "regulation
Population"آفــات بـا استفاده از پارازیتوییدها،پارازیت
ها،شکارگرها،عوامل بیماریزا و غیره است به طوری که در اثراجــرای ایـن روش،جمعیت
آفت معینی در زیر سطح زیان اقتصادی نگهداشته می شود.
تا کنون از سه
روش کلی در مبارزه بیولوژیک استفاده شده است:
1ـ حمایت"Conservation
""که با فراهم نمودن غذا،پناهگاه،استفاده ازآفت کشهای کم
خطر روی گیاه و اعمال سایر روشها از دشمنان طبیعی و بومی منطقه حمایت می شود.مثلاً
این قبیل اقدامات در مورد کفشدوزکها"Coccinellidae،"بالتوریها"Chrysopidae
"وسایر دشمنان طبیعی موجــود در طبیعت انجام شود تا در کنترل
انواع شته ها"Aphididae "درروی
درختــان و گیاهـان مختلـف بـه فعالیت شکارگری خود ادامه دهند.
2ـ
واردنمودن"Introduction "ورهاسازی
دشمنان طبیعی آفــاتی کـه ازخـارج واردیـک منطقـه شـده اند.این روش به کنترل
بیولوژیک کلاســیک"Control Biological Classical "موسـوم
اسـت مـــانند وارد نمـــودن کفشـــدوزک اســــترالیایی".Muls"cardinalis Rodolia کــــه در گیلان،مازندران،گلستان
وفارس درمبارزه باشپشک اسـترالیایی"
.Mask"IceryaPurchasi درروی مرکبات به کارگرفته می شود.
3ـتکثیر"Augmentation"عبارت
ازتکثیر،تولیدانبوه ورهاسازی دشمن طبیعی می باشد کــه بـه روش تلقیحی یا ادواری "release Inoculative "و رهــا
سـازی فـراگـیر یـا پیـاپـی Inundative " "releaseانجام
گیرد.رهاسازی تلقیحی هنگامی صورت میگیرد که دشمن طبیعی توانایی زنده ماندن یــا استقراردائمی
را درمحیط به طورکامل نداشته ولی از طریق زاد و ولد،آفات مورد نظــر را بـه وسـیله
نتـایج خود کنترل مــی کننـد مـانند اسـتفاده از کفشـدوزک کریپـتmontrouzieri
Cryptolaemus .Muls که درکنترل شپشکهای آرد آلود "Pseudococcidae"در
روی مرکبات وسـایر گیاهـان بـه کار گرفته می شود.
در رهاسازی
پیاپی مکــانیزم عمـل شـبیه بـه اسـتعمال حشـره کشـها مـی باشـد زیـرا کـه کنـترل
آفـت دراثررهاسازی تعداد بسیارزیاد دشمن طبیعی درمنطقه صورت می گیرد ولــی نتـایج
آنـها نقشـی درمبـارزه باآفت ندارد.دراین روش کنترل آفت نسبتاً سریع صورت می گیرد
ولی نتایج آنـها نقشـی درمبـارزه بـاآفت ندارد.دراین روش کنترل آفت نسبتاً سـریع
صـورت میگـیرد ولـی اثـرات آن کوتـاه مـدت وکـم دوام مـی باشد.بدین جهت رهاسازی
مکررآنها درمحیط ضرورت دارد. حشره کشهای میکروبــی مـانندBacillus thuringiensis
که
درمبارزه با لاروهای حشرات برگخوارمانندبال پولکــداران وسـخت بالپوشـان بـه کارمیروند
ونیززنبورهای پارازیتوییدازقبیل تریکوگراما .SSP
Trichogramma که تخمـهای انـواع بال پولک داران آفت را پارازیته می
کنندمثالهای بارزی از این نوع روش محسوب می شوند.
کاربرد نسبتا
وسیع کنترل بیولوژیک درچهاردهه اخیر موجب شد که محدودیت هـا و نقـاط ضعـف ایـن روش
به شرح زیرمشخص شود:
الف ـ نداشتن
اثرفوری و کند بودن تاثیرمبارزه: نظربه اینکه اجرای این روش مستلزم جمع آوری ،
پرورش ،تکثیر انبوه و رهاسازی دشمنان طبیعی در سطوح وسیع می باشد بنا بر این پس از
رهاسازی،مدتی وقت لازمست تا دشمن طبیعی مستقر شده وبتواند آفت مورد نظر را تحت
کنترل درآورد.لذا این روش به دلیل کندی اثروبرخلاف سموم شیمیایی،در مورد آفات درجه
اول که نیاز فوری به مبارزه دارند و نیز آفات گیاهان زراعی و یکساله کمتر قرین
موفقیت بوده است.
ب – نداشتن
اثرقاطع وغیرقابل پیش بینی بودن نتایج: دراین روش هنگامی که دشمن طبیعی مستقرمی شد
فقط می توانست بین85 تا90 درصد جمعیت آفت را تحت کنترل درآورد بطوری که 15-10 درصد
باقیمانده جمعیت آفت به آسیب رسانی خود ادامه می داد.لذا درمواردی که محصول بدون
آفت مورد نیازازاین روش نتیجه چندان مطلوبی حاصل نمی شد.
ج ـ اجرای این
روش نسبتا مشکل و پرهزینه است.
د ـ برخلاف اغلب
روشهای مبارزه ،کنترل بیولوژیک نیاز به نظارت متخصص دارد.
موارد مذکور
موجب شد که هیچ کدام از روشهای شیمیایی و بیولوژیـک بـه تنـهایی نتواننـد درکنـترل
آفات به نتایج مقبولی نــائل شـوند وسـرانجام محققیـن پـس از بررسـیهای متعـدد
ابتـدا بـه روش مبـارزه تلفیقی"Control Integrated "که
تلفیقی ازروشهای مختلف مبارزه درکنترل آفات بود و ســپس بـه روش مدیریت تلفیقی
آفات "Management Pest
Integrated "یا "IPM
"دست یافتند.
کاشی سنتی#