مقاله ها
1402/11/09
hc8meifmdc|2011A6132836|Ranjbaran|tblEssay|Text_Essay|0xfcff513116000000a91c000001000100

معرفت شناسی آینده پژوهی

آیا ارایه شناخت درباره آنچه که هنوز رخ نداده، ممکن است؟

آیا میتوان آینده پژوهی را علمی تجربی به شمار آورد؟

فواید مبحث معرفتشناسی آینده پژوهی چیست؟

طبق نظر بسیاری از دانشمندان، دانش از "واقعیتها" تشکیل میشود و به دلیل اینکه درباره آینده  هیچ واقعیتی در دست نیست، پس نمیتوان دانشی درباره شناخت آینده  داشت. شاید این سخن تا اندازهای درست باشد؛ واژهی واقعیت معادل کلمه fact و به معنای "امری که واقع شده"، محسوب میشود و در این معنی، مسلماً کاری که انجام شده است، به آینده  تعلق ندارد. اما معنای جدیدتر این واژه، "بیان دقیق واقعیت" است. طبق این معنی، این گفته که "خورشید فردا طلوع خواهد کرد" همان قدر "واقعیت" دارد که بگوییم، "خورشید دیروز طلوع کرد". زیرا در هر دو جمله "بیان دقیق واقعیت" صورت گرفته است و این امر به زمان جمله ارتباطی ندارد.

یکی از دلایل اصلی کسانی که میگویند: "آینده  را نمیتوان پیشبینی کرد"، مشاهدهی اشتباه در نتایج پیشبینیهای آینده پژوهان است. بعنوان مثال، اگر ادارهی هواشناسی، وضعیت آب و هوا را اشتباه پیشبینی کند، آنها این پیشبینی نادرست را دلیل کافی برای اثبات گفته خود (عدم امکان پیشبینی آینده ) به حساب میآورند؛ در حالیکه آینده پژوهی مانند تمام علوم دیگر، "خطا پذیر" است. یعنی همانگونه که در دانشهای دیگر احتمال وجود "خطا" قابل قبول است، در آینده پژوهی نیز "خطا" پذیرفتنی است.

آینده  بعنوان یک عینیت مستقل، واقعیت ندارد، زیرا به مقطعی از زمان اشاره میکند که هنوز فرا نرسیده است و تنها زمانی وجود خواهد یافت که زمان "حال" شده باشد. تشخیص عدم وجود "جهان آینده "، پیش شرط اساسی و اولیه فهم اهمیت شناخت آن است. بنابراین، از آنجا که "آینده " و "جهان آینده " هیچ یک وجود ندارند، نمیتوان آنها را بررسی و مطالعه کرد؛ ولی میتوان ایده های مربوط به چگونگی شکلگیری جهان آینده  را مطالعه کرد. بنابراین، وقتی ما "آینده  را مطالعه میکنیم"، در واقع "ایده هایی را مطالعه میکنیم که جهان آینده  را تعریف میکنند"، ایده هایی که عمدتاً براساس ادراک ما از جهان گذشته و حال شکل گرفته است و شامل باورهای ما در مورد چگونگی تغییر آنها و ساخت آینده ای متفاوت است.

آینده پژوهی یک حوزهی پژوهشی نسبتاً جدید است که قلمروی آن، همه عرصه های معرفت نظری و تکاپوهای عملی آدمی را در مینوردد و نتایج حاصل از آن میتواند تأثیرات گستردهای در هر یک از این عرصه ها داشته باشد. هرچند که هر نوع پیشبینی میتواند غلط از آب درآید، ولی این مطلب نباید باعث شود که تلاش علمی و عقلانی برای مطالعه آینده  صورت نگیرد و برنامهریزی فقط بر اساس تجربه های قبلی یا سلیقه های شخصی انجام گیرد. آینده پژوهان با اتکا به این آموزهی فلسفی که "آنچه قابل تصور است، امکانپذیر است"، میکوشند از میان همه امکانات موجود در عالم - تا آنجا که قوهی تخیل خلاقشان اجازه میدهد- شمار زیادی از حالات را تصور کنند. آنگاه از میان حالات ممکن، آینده  های محتمل را مشخص سازند و سپس از میان این احتمالات، مطلوبترین آنها را توصیه کنند.

معرفت ما در خصوص آینده ، همواره با عدم قطعیت همراه است و در هر حال این احتمال وجود دارد که آینده  بر خلاف پیشبینیها یا انتظارات ما شکل گیرد. مقصود از "معرفت" در اینجا، معرفتی شخصی یا ذهنی نیست، بلکه معرفتی است که به نحو عینی یا لااقل بین اذهانی، بین افراد مختلف قابل دسترسی، سنجش، نقد و ارزیابی است و از خاصیت اضافهشدن و رشد (به معنای حذف خطا و بهبود محتوا) برخوردار است.

از دیدگاه معرفتشناسی، یکی از مهمترین پرسشهایی که در خصوص این حوزهی پژوهشی مطرح میشود، آن است که "آیا آینده پژوهی یک علم - در معنای جدید این واژه در فلسفهی علم- به شمار میآید؟" یعنی، "آیا یافته های این حوزه، مجموعهای از حدسها و ابطالهاست که به قصد شناخت واقعیت عینی ساخته و پرداخته میشود و به همین اعتبار در برخورد با این واقعیت، بالقوه قابل ابطال شدن است؟ یا آنکه ادعاهای طرح شده در این حوزه، نوعی تمنای محال و سودای خام است که در قالب آرزوهای فرافکنده شده به آینده  تجلی مییابد؟"

ز آنجا که کسب معرفت دقیق نسبت به پیرامون، امری ضروری است و آدمی اساساً بر مبنای انتظاراتش نسبت به آینده ، فعالیتهای خود را تنظیم میکند، احراز جنبهی معرفتبخشی برای آینده پژوهی اهمیت و ضرورت این رشته را بیش از پیش تثبیت خواهد کرد؛ حال آنکه فقدان جنبه معرفتبخشی، منزلت این حوزه را تا حد نوعی ادبیات تخیلی تنزل خواهد داد. اگر بتوان از شان معرفتبخشی آینده پژوهی دفاع کرد، میتوان برای آن موقعیتی به منزلهی یک علم تجربی در میان دیگر علوم قائل شد. آینده پژوهی در مقام علمی که هدف آن کسب معرفت اصیل است، با سئوالی اساسی روبروست؛ از آنجا که از یکسو آینده  هنوز تحقق نیافته است و از سوی دیگر صدق گزاره های ما در گرو انطباق با واقع است، شان واقعنمایی گزارشهای آینده پژوهی و گزاره های این حوزهی پژوهشی در هالهای از ابهام قرار میگیرد.

آینده پژوهی به یک اعتبار، یک علم ترکیبی است که از دو مولفهی متمایز توصیفی و تجویزی تشکیل شدهاست و هر یک از این دو مولفه، به نحوی متفاوت از دیگری با واقعیت ارتباط برقرار میکند. از آنجا که پیشبینی روندهای آینده ، بر مبنای اطلاعات موجود یا با بهرهگیری از قوانین و نظریه های کلی، امری است که در همه علوم تجربی رواج دارد، آن دسته از گزاره های آینده پژوهانه که وظیفهای مشابه را در قلمروهای مختلف آینده پژوهی دارند، از حیث معرفت بخشی مشمول همین حکم کلی خواهند بود و واجد ارزش صدق به شمار میآیند. گزاره هایی که از جانب آینده پژوه پیشنهاد میشوند، جنبه توصیفی ندارد، بلکه در قالب تجویزهایی که رابطهی میان اهداف و وسایل را بازگو میکنند، ظاهر میشوند. پاسخ به این سوال که، آیا گزاره های تجویزی آینده پژوهی میتوانند معرفت بخش باشند یا به دلیل ماهیت تجویزی اساساً مشمول صدق و کذب نیستند، بسیار مهم است و پاسخ این سوال میتواند بسیاری از ابهامات معرفت شناسی آینده پژوهی را از بین ببرد. اگر از دیدگاه فلسفی، فرض بر این باشد که آینده پژوهی علم نیست، از دیدگاه معرفتشناسی، محدودیتی برای رشد و تبدیل آن به علم وجود ندارد.

دنیای دانشگاهی پنج نوع فعالیت را بعنوان فعالیت علمی میشناسد:

1 .علوم طبیعی مانند: فیزیک، نجوم، شیمی و ریاضیات که معمولاً مبتنی بر روشها و فرصتهای اثباتی و سادهانگارانه بوده و واضع استاندارد برای سایر حوزه ها به حساب میآیند.

2 .علوم انسانی مانند: تاریخ، فلسفه و ادیان که بر جنبه غیراثباتی یا ضداثباتی خود تاکید میکنند و مشکلات دنیا را در نابودی سنتها، بحث و گفتمان، انتقاد و غیره میدانند.

3 .هنرهای نمایشی مانند: موسیقی، نقاشی و مجسمهسازی که تاکید بر زیباییشناختی، خودآگاهی و جدیت نفس افراطی دارند.

4 .علوم اجتماعی مانند: جامعهشناسی، اقتصاد و روانشناسی که میکوشند اثباتی و سادهانگار تلقی شوند، ولی بعلت مشکوک و در عین حال معقول بودن، به آنها علوم نرم یا غیردقیقه در مقابل علوم سخت یا دقیقکه همان گروه الف هستند گفته میشود.

5 .علوم کاربردی مانند: کشاورزی، مهندسی و پزشکی که جنبه ابزاری و عملی در آنها مشهودتر از جنبه علمی است. حال سوال این است که آینده پژوهی جزو کدام دسته از این علوم است؟ آیا آینده پژوهی علمی اثباتی است که به گمان خود آینده  را پیشبینی میکند؟ آیا بخشی از علوم انسانی است که به آرمانگرایی میپردازد؟ آیا نوعی داستان علمی است که به درد کارهای هنری میخورد؟ یا یک حرفه عملی است؟

آینده پژوهی با تمامی رشته های مرسوم دانشگاهی تفاوت دارد، ولی در عین حال با تمام آنها همپوشانی نیز دارد. آینده پژوهی به دستهای از فنون پیشبینی، طرحریزی و تصمیمگیری اطلاق میشود که واقعیتپذیر باشند و روند پیشبینی نیز باید یک جریان مستمر، عادی و روزمره باشد، نه مقطعی و تمام شدنی.

 #کاشی سنتی


©کلیه حقوق این سایت متعلق به کاشی سنتی رنجبران به شماره برند 333592 می باشد
طراحی و توسعه شرکت مهندسی بهبود سامانه فرا ارتباط