مقاله ها
1401/03/28
hc8meifmdc|2011A6132836|Ranjbaran|tblEssay|Text_Essay|0xfcffd4650c000000c410000001000400

انتخاب تأمین کننده مناسب در زنجیره تأمین
محمد اکبری (دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی)

لیدا رفیعی

در صنایع تولیدی مواد خام و قطعات خریداری شده ، حدود 70 درصد هزینه­های کالا را می­پوشاند . در بحث مدیریت زنجیره تأمین دو مسئله وجود دارد . در نوع اول ، این است که یک تأمین کننده می­تواند همه نیازهای خریدار را تأمین کند (برون سپاری تک بعدی) . در این وضعیت مدیریت نیاز دارد که تصمیم بگیرد کدامیک از تأمین­کنندگان بهتر است . در نوع دوم (برون سپاری چند بعدی) یک تأمین­کننده نمی­تواند همه نیازهای خریدار را تأمین نماید . در چنین وضعیتی مدیریت به دلایل گوناگون می خواهد که سفارش را بین تعدادی از تأمین­کنندگان تقسیم کند . انتخاب تأمین­کننده به عنوان یک فرآیند 5 مرحله­ای در نظر گرفته می­شود:

1- نیاز به تأمین­کننده جدید

2- تعیین وتنظیم معیارهای تصمیم

3- تعیین صلاحیت اولیه تأمین­کنندگان بالقوه

4- انتخاب نهایی تأمین­کننده

5- نظارت بر تأمین­کننده انتخاب شده .

انتخاب تأمین­کننده دو فعالیت اصلی را شامل می شود که برای هر حل مسئله تصمیم­گیری حیاتی می­باشد .

1- فرآیند ارزیابی

2- تلفیق ارزیابی برای اتخاذ تصمیم.

از جمله روش­هایی که بعضی از مقاله­ها استفاده شده عبارتست از : برنامه­ریزی آرمانی ، برنامه ریزی عدد صحیح، هزینه کل بر اساس یک رویکرد تحلیل سلسله مراتبی، هوش مصنوعی و سیستم­های خبره ، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، تئوری مطلوبیت شاخص چندگانه، روش رتبه­بندی و تصمیم­گیری چندمعیاره ، استفاده از تحلیل آماری چند متغیری همچون مدلسازی معادله ساختاری ، تحلیل مولفه اصلی و تحلیل عاملی نیز برای انتخاب تأمین­کننده در ادبیات تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است . اغلب سه مدل ارزیابی مورد استفاده برای انتخاب تأمین­کننده، به­صورت غالب در ادبیات تحقیق عبارتند از :

مدل­های وزن­دهی خطی

مدل­های هزینه کل

و مدل­های برنامه­ریزی ریاضی.

مدل­های وزن­دهی خطی با استفاده از چندین فاکتور (معیارهای) به­صورت مساوی وزن­دهی شده، تأمین­کنندگان بالقوه را ارزیابی می­کنند و آنگاه تصمیم­گیرنده را قادر می­کنند که تأمین­کننده­ای را انتخاب کند که بالاترین رتبه را داراست . مدل­های هزینه کل مالکیت (TCO) تلاش می کنند که هزینه­های کمی­سازی را که در طول سیکل زندگی گزینه­های خریداری شده اتفاق می­افتد، در مدل انتخاب تأمین­کننده در نظر بگیرند . مدل­های برنامه­ریزی ریاضی سعی می کند ابتدا مسئله را تعریف و سپس بر اساس منطق ریاضی آن را فرموله کرده و در نهایت با استفاده از تکنیک­های ریاضی همچون سیمپلکس مسئله را حل می­کند. تعدادی از محققان از مدل­های برنامه­ریزی ریاضی برای انتخاب تأمین­کننده استفاده کرده­اند، مهمترین مسئله­ای که در به­کارگیری این مدل­ها مطرح می­شود در نظر گرفتن همزمان معیارهای کمی و کیفی و بده بستان بین آنها برای انتخاب تأمین­کننده مناسب است. با توجه به این محدودیت بهتر است از مدل­های تلفیقی استفاده کرد که این مشکل را برطرف کنند.

یکی از مباحثی که در دو دهه اخیر در متون مدیریت مطرح شده است، مدیریت زنجیره تأمین است. شرایطی که باعث تعریف و طراحی چنین نگرشی شده است، افزایش روز افزون رقابت­پذیری و تلاش سازمان­ها برای نزدیک شدن ارتباطات و پیشرفت در تکنولوژی ارتباطات است. سازمان­ها رمز بقا را در ارضای نیازهای مشتریان می دانند. نیازها و علایق مشتری می تواند شامل کاهش قیمت ؛حمل به­موقع ؛ کیفیت مناسب و از این قبیل موارد باشد . مدیریت زنجیره تأمین نگرشی است که بر مبنای آن ؛ ارضای این نیازها نه فقط توسط واحدهای ارائه کننده خدمت به مشتری بلکه توسط سایر تأمین­کنندگان نیز صورت می­گیرد .

از آن جایی که تأمین­کنندگان قابل اعتماد ، تولید­کنندگان را قادر می­سازد که هزینه موجودی کالا را کاهش و کیفیت کالا را بهبود بخشند ، این مسئله قابل درک است که تولید­کنندگان نسبت به انتخاب تأمین­کننده به­طور فزاینده­ای نگران باشند و واضح است که انتخاب تأمین­کنندگان مناسب و مدیریت مؤثر روابط با تأمین­کننده فاکتور کلیدی در افزایش رقابت­پذیری شرکت­ها است .

در راستای پیاده­سازی این فلسفه ، انتخاب تأمین­کننده ، در مدل زنجیره تأمین به­عنوان یک مسئله مهم مورد توجه است که تصمیم­گیران را به این سمت سوق می­دهند که از تکنیک­ها و روش­های معتبر برای انتخاب تأمین­کننده استفاده کنند.

انتخاب تأمین­کننده یک مسئله چند معیاره است که فاکتورهای کیفی و کمی را در بر­می­گیرد . برای انتخاب بهترین تأمین­کننده نیاز است که بین فاکتورهای کمی و کیفی که ممکن است در تضاد باشند، یک بده و بستان (Trade off) انجام گیرد . زمانی که محدودیت­های ظرفیت ظاهر می­شود این مشکل پیچیده­تر می­شود به­طوری که در این وضعیت مدیران باید در مورد دو مسئله تصمیم بگیرند : کدام تأمین­کننده بهترین است و چه میزان از هر تأمین­کننده باید خریداری شود .

بعضی از محققان از برنامه­ریزی چند هدفه ، آرمانی و عدد صحیح برای حل این مسئله استفاده کرده­اند. با در نظر گرفتن فاکتورهای کیفی که در انتخاب تأمین­کننده مهم است این روش­ها مشکلاتی دارند.

مدیریت زنجیره تأمین

مفهوم مدیریت زنجیره تأمین به قبل از دهه 1960 برمی­گردد. مطالعات فزاینده در این زمینه در دهه 1980 شروع شد و از سال 1990 با نرخ قابل توجه­ای این مطالعات در سطح گسترده­ای انتشار یافت.

یک زنجیره تأمین یک فرایند یکپارچه است که در آن تعدادی از واحدهای تجاری (تأمین­کننده، تولیدکنندگان توزیع کنندگان و خرده فروشان) با یکدیگر همکاری می­کنند تا :

(1) مواد خام / قطعات بدست آید ،

(2) مواد خام / قطعات به محصولات نهایی تبدیل شود و

(3) این محصولات نهایی به خرده فروشان تحویل داده شود.

این زنجیره با جریان مواد و اطلاعات بین واحدهای تجاری توصیف می­شود. مدیریت زنجیره تأمین عبارتست از استفاده از تکنولوژی اطلاعات برای به­کارگیری هوش خودکار در برنامه­ریزی و کنترل جریان زنجیره تأمین به­منظور سرعت بخشیدن به عرضه کالا ، کاهش سطح موجودی ، هزینه کل کمتر و درنهایت افزایش خدمات و رضایت مشتری.

تحقیقات مدیریت زنجیره تأمین به سه بخش زیر می تواند تقسیم شود:

اجرایی: این حوزه با عملیات روزمره تسهیلات، همچون مرکز توزیع یا یک کارخانه مرتبط است که سعی دارد بهترین راه را برای تأمین سفارش مشتری انتخاب کند. این حوزه شامل مدیریت موجودی، مدیریت تولید، برنامه­ریزی، زمان­بندی و سایر موارد است. در این حوزه تمرکز بر توسعه ابزارهای ریاضی است که هدف این ابزارها اداره کردن زنجیره تأمین به­صورت کاراست. همچنین این حوزه شامل توسعه نرم افزارها ، تکنولوژی و روش­های تولیدی بهتر است.
طراحی: طراحی زنجیره تأمین بر تصمیمات و اهداف زنجیره تأمین تمرکز می­کند . در این مبحث چهار مدل در ادبیات تحقیق یافت می­شود .
الف) مدل تحلیلی جبری

ب) مدل های تحلیلی آماری

ج) مدل های اقتصادی

د) مدل­های شبیه­سازی

طراحی خوب باید عناصر مختلف زنجیره تأمین را تلفیق (یکپارچه) و کل زنجیره تأمین را بهینه کند. تسهیم و کنترل اطلاعات نقش حیاتی در این تلفیق بازی می­کند ، که نیازمند تلاش­های مشترک بین مدیران و مهندسان است .

3. استراتژی: در این بخش تصمیمات به­وسیله مدیران کسب و کار گرفته می­شود و این تصمیمات نیازمند شناخت پویایی زنجیره تأمین و توسعه (بهبود) اهداف برای کل زنجیرة تأمین است . این وظیفه همچنین ارزیابی حیاتی شکل­های دیگر زنجیرة تأمین و همکاران (شرکاء) و تعیین فرصت­هایی که می­تواند مزیت رقابتی شرکت­ها را به عنوان یک جزء از زنجیرة تأمین یا شبکه زنجیره­ای تأمین افزایش دهد، شامل می شود .

بسیاری از مدل های تحلیلی و عددی از اصول مهندسی و تجارت سنتی ریشه می گیرند و برای اداره کردن مسائل طراحی و اجرایی زنجیرة تأمین پیشنهاد شده اند . در مقابل مدل های تصمیم گیری استراتژیک ، که نیازمند در نظر گرفتن کل زنجیرة تأمین به صورت یک کل است ، کمیاب هستند.

فرایند انتخاب تأمین­کننده

انتخاب تأمین­کننده به­عنوان یک تصمیم مهم در مدیریت زنجیره تأمین در صنعت تولیدی، شناخته شده است . در چنین صنایعی، مواد خام و قطعات سفارش شده معمولاً بیشترین هزینه­ها را دربردارند و واحد خرید نقش مهمی را در کاهش هزینه­های خرید و انتخاب تأمین­کننده مناسب، بازی می­کند . به­علاوه تولید­کنندگان به­صورت تولید به­هنگام و تولید انبوه عمل می­کنند. این مسائل نیازمند این است که تأمین­کنندگان، مواد خام و قطعات سفارش شده را در موعد مقرر، در تعداد مناسب و با کیفیت پایدار تأمین کنند. بنابراین تولیدکنندگان، تأمین­کنندگان را ملزم می­کنند که سیستم­های اثربخش در مدیریت تولید و کنترل کیفیت داشته باشند .

انتخاب تأمین­کننده به عنوان یک فرآیند پنج مرحله­ای در نظر گرفته می­شود:

1- نیاز به تأمین­کننده جدید

2- تعیین و تنظیم معیارهای تصمیم

3- تعیین صلاحیت اولیه تأمین­کنندگان بالقوه

4- انتخاب نهایی تأمین­کننده

5- نظارت بر تأمین­کننده انتخاب شده.

انتخاب تأمین­کننده دو فعالیت اصلی را شامل می­شود که برای هر مسئله تصمیم­گیریِ حیاتی است.

1- فرآیند ارزیابی

2- تلفیق ارزیابی برای اتخاذ تصمیم.

عوامل متعددی وجود دارند که بر فرآیند ارزیابی تأمین­کننده تاثیر دارند که تعدادی از آن­ها عبارتند از: نوع محصول، استراتژی های تولید ، اولویت جغرافیایی، تصمیم گیرندگان، معیار تصمیم، میزان سفارش، ظرفیت تأمین­کننده، استراتژی منابع یابی

فعالیت ارزیابی در ابتدا نیازمند شناسایی شاخص­های تصمیم است که در برابر آن تأمین­کنندگان باید ارزیابی شوند . سپس مقیاس­های ارزشیابی برای اندازه گیری تناسب یک تأمین­کننده تعیین می شود . چنین مقیاسهایی برای تعیین بهترین و بدترین خروجی محتمل برای هر شاخص ضروری و مفید است . نیازمندی بعدی ، تعیین وزن برای شاخص­ها است که اهمیت و سهم نسبی هر یک از معیارها را برای ارزیابی تأمین­کننده نشان می­دهد . گام نهایی، ارزیابی تأمین­کننده­گان بالقوه در برابر شاخص­ها است . بعد از نمره­دهی، برای انتخاب صحیح و کامل باید نمره­های هر یک از تأمین­کنندگان (که ممکن است هم کیفی و هم کمی باشد) با یکدیگر تلفیق شود. دو رویکرد اصلی برای تلفیق نمره­ها وجود دارد :

جبرانی (خطی) ،
غیر جبرانی (غیر خطی) .
در رویکرد جبرانی، نمره ضعیف در یک شاخص می­تواند توسط نمره شاخص دیگر جبران شود در صورتی که در رویکرد غیرجبرانی هیچ یک از شاخص­ها نمی­تواند شاخص­های دیگر را جبران کند .

در ادبیات تحقیق برموارد زیر که فرآیند تصمیم­گیری انتخاب تأمین­کننده را دشوار می­سازند اتفاق­نظر وجود دارد :

معیارهای چندگانه – کیفی و کمی
تضاد بین معیارها
در برگرفتن گزینه های متعدد
محدودیت­های داخلی و خارجی که بر فرآیند خرید تحمیل می­شود .
روشهای انتخاب تأمین­کننده

از جمله روش­هایی که بعضی از مقاله ها استفاده شده عبارتست از : برنامه­ریزی آرمانی ، برنامه­ریزی عدد صحیح ، هزینه کل بر اساس یک رویکرد تحلیل سلسله مراتبی، هوش مصنوعی و سیستم­های خبره ، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، تئوری مطلوبیت شاخص چندگانه، روش رتبه­بندی و تصمیم­گیری چندمعیاره ، استفاده از تحلیل آماری چند متغیری همچون مدل­سازی معادله ساختاری ، تحلیل مولفه اصلی و تحلیل عاملی نیز برای انتخاب تأمین­کننده در متون تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است .

بیشتر مقاله­های اخیر در این زمینه در طبقه­ای قرار می­گیرد که بر روابط فروشنده – خریدار تاکید می­کند ، این ایده که فروشنده و خریدار رقیب یکدیگر هستند امروزه توسط این ایده که خریدار و فروشنده همدست و یاور یکدیگر هستند جانشین شده است .

در اغلب موارد سه مدل ارزیابی مورد استفاده برای انتخاب تأمین­کننده، در متون تحقیق عبارتند از :

مدل­های وزن­دهی خطی ، مدل­های هزینه کل و مدل­های برنامه ریزی ریاضی ، هر کدام از اینها بصورت زیر تشریح می شوند :

1-1- مدلهای وزن­دهی خطی

مدلهای وزن­دهی خطی با استفاده از چندین فاکتور به­صورت مساوی وزن­دهی شده، تأمین­کنندگان بالقوه را ارزیابی کرده و آنگاه به تصمیم گیرنده اجازه می­دهد که تأمین کننده­ای را انتخاب کند که بالاترین رتبه را داراست . این روش آسان است و به­شدت به قضاوت­های ذهنی وابسته است . به­علاوه این مدل­ها معیارها را به­صورت مساوی وزن می­دهد که این مورد به ندرت در عمل اتفاق می­افتد. مین (1994( تئوری مطلوبیت چند­شاخصه را برای برخورد با مسئله انتخاب تأمین­کننده جهانی مورد استفاده قرار داد. معیارهایی که در این تئوری مورد استفاده قرار گرفت عبارت است از : مالی، کیفیت، ریسک، خدمات، شراکت، ارتباطات، فرهنگ و محدودیت­های تجاری .

برای مقابله با وزن­دهی مساوی در مدل­های وزن­دهی خطی، AHP یک روش اثربخش برای ارائه وزن های ساختارمند معیارها ، با استفاده از مقایسات زوجی ، برای انتخاب تأمین کنندگان مناسب می باشد ، بوئر یک روش رتبه­بندی (Electre ) برای انتخاب تأمین­کننده (1998) ارائه کرد. به­کارگیری این مدل رتبه­بندی ، انتخاب یک تعداد تأمین­کننده مناسب بر مبنای اطلاعات نسبتاً محدود را ممکن می­سازد . برای ارزیابی و انتخاب تأمین­کننده ، بوئر و دیگران ، معیارهای کمی جابه­جایی، فاصله ، هزینه و معیار کیفی تصور از کیفیت را در نظر گرفت .

1-2- مدل­های هزینه کل مالکیت

مدل­های هزینه کل مالکیت تلاش می­کنند که هزینه­های قابل کمی­سازی را که در طول سیکل زندگی گزینه­های خریداری شده اتفاق می­افتد، در مدل انتخاب تأمین­کننده در نظر بگیرند . ترکا و مونزکا (1988) ، اسمیتکا و کلمنز ( 1993( ، کونینگز و رودهوفت (1996( ، بوتا و هوک (2002( ، یانگ و چن (2003) همه تلاش کردند که هزینه کل را در مدل­های ارزیابی­شان در نظر بگیرند. بوتا و هوک (2002( بین مدل­های هزینه کل مالکیت و AHP در مسئله انتخاب تأمین­کننده قیاسی انجام داده­اند . اگر داده­های هزینه در نظرگرفته شود ( همانطور که در هزینه کل مالکیت در نظرگرفته می­شود) AHP می­تواند یک ابزار مستحکم برای مدیران برای انتخاب و ارزیابی تأمین­کننده ارائه کند . بنابراین آنها را قادر می­کند که یک انتخاب کاملی (درستی) اتخاذ کنند .

1-3- مدل­های برنامه ریزی- ریاضی

مدل­های برنامه ریزی- ریاضی می­تواند برای فرموله کردن مسئله انتخاب تأمین­کننده با توجه به تابع هدف که باید حداکثر و یا حداقل شود ، استفاده شوند که ارزش­های متفاوتی برای متغیرها در یک تابع هدف در نظر می­گیرد .

مهمترین گام­ها در این روش علمی عبارتست از:

1- شناسایی و تعریف مسئله : این گام نیازمند تشریح دقیق از مسئله و ویژگی­های آن است.

2- کمی­سازی مسئله : این گام شامل تشریح مسئله در قالب یک منطق کمی (ریاضی) است.

3- گام نهایی حل مسئله و بدست آوردن جواب برای متغیرهای تصمیم است.

مقاله­هایی که مدل­های برنامه­ریزی را برای انتخاب تأمین کننده استفاده کرده­اند به دو گروه تقسیم می شوند : الف- تک هدفه

ب- چند هدفه

بعضی از نویسندگان از مدل­های تک هدفه همچون برنامه­ریزی عدد صحیح و یا خطی استفاده کرده­اند. بسیاری از این مدل­ها هزینه را به عنوان تابع هدف و سایر معیارها ( همچون کیفیت ، ظرفیت و زمان تحویل) را به­عنوان محدودیت در نظر گرفته­اند. دو نکته (مسئله) در مورد مدل­های برنامه ریزی-ریاضی مورد توجه است . اولین نکته این است که معیارها بصورت وزن­های مساوی در محدودیت­ها در نظرگرفته می­شود که درعمل به ندرت اتفاق می­افتد دوم این که این مدل­ها معمولاً معیارهای کمی را در نظر می­گیرد . از طرف دیگر بعضی از محققان برنامه­ریزی خطی چند هدفه و یا آرمانی را استفاده کرده­اند و وزن های متفاوتی را به معیارهای مختلف تخصیص داده­اند اما همچنان با در نظر گرفتن معیارهای کیفی مشکل دارند.

معیارهای کمی و کیفی

در تحقیقات اولیه ، دیکسون (1996) 23 معیارهای متفاوت را که در فرآیند انتخاب تأمین­کننده در نظرگرفته شده بود شناسایی کرد که شامل کیفیت، تحویل، تاریخچه عملکرد، قیمت، توانایی تکنیکی و موقعیت مالی است . هارتلی و کول (1996( اجزاء اصلی عملیات انتخاب ­ننده را در صنعت خودروسازی آمریکا تحلیل کردند و 8 معیار شناسایی کردند : مالی، سازگاری (پایداری)، روابط، انعطاف پذیری، توانایی تکنولوژیکی، خدمات مشتری، قابلیت اعتماد و قیمت. نتایج تجربی نشان می­دهد که معیار پایداری (کیفیت و تحویل) بیشترین اهمیت و مالی کم­ترین اهمیت را داشته است. برای ارزیابی و انتخاب تأمین­کننده بوئر و دیگران (1998( معیارهای کمی همچون میزان جابه­جایی، فاصله جابجایی ، فاصله و هزینه و معیارهای کیفی همچون تصور از کیفیت را در نظر گرفت . مطالعه­ای که توسط چاوو و همکاران (1993(،مومالاننی و همکاران ( 1996( انجام گرفت نشان داد که کیفیت و تحویل به­موقع، مهمترین معیارها در ارزیابی و انتخاب تأمین­کننده است. بررسی 74 مقاله انتخاب تأمین­کننده توسط وبر و همکاران(1911( نشان داد که هزینه، کیفیت بالا، عملکرد تحویل و ظرفیت تأمین، معیارهایی هستند که بیشترین استفاده را دارند .

برای ارزیابی اثربخش تأمین­کننده، ضروری است که معیارهای کمی و کیفی همزمان شناسایی شوند . قابل ذکر است که کیفیت هم به­عنوان معیار کیفی و هم معیار کمی در نظرگرفته شده است . این مسئله به دیدگاه تصمیم­گیرنده وابسته است که " تصور کیفیت " را درنظر بگیرد یا "سطح کیفیت" را ( به عنوان مثل توانایی فرآیند یا نقص­ها ).

نتیجه گیری

بر اساس تحقیقات انجام گرفته، واضح است که مدل­های وزن­دهی خطی، معیارهای کمی را در نظر نمی­گیرد (همچون هزینه و زمان تحویل)، در حالی که مدل­های برنامه­ریزی ریاضی معیارهای کیفی (همچون خدمات مشتری و خدمات مالی) را در نظر نمی­گیرند. بسیاری از مقالات ، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی را برای حل مشکل انتخاب تآمین کننده(که معیارهای کمی و کیفی را در ارزیابی در بر می گیرد) استفاده کرده­اند. با توجه به مهم بودن بحث انتخاب تأمین­کننده و تأثیرات آن بر عملکرد شرکت باید مدل­هایی برای انتخاب تأمین کننده استفاده شود که معیارهای کمی و کیفی و بده و بستان­های بین آنان را در نظر بگیرد. بر این اساس برای حل این مسئله بهتر است از مدل­های تلفیقی استفاده کرد که همزمان معیارهای کمی و کیفی و بده و بستان بین آنها مد نظر است.

منابع

فراهانی رضا، عسگری نسرین مدیریت، زنجیره تأمین و برنامه­ریزی پیشرفته، انتشارات ترمه، تهران،1379

S.H. Ghodsypour، C. O’Brien، " A decision support system for supplier selection using an integrated analytic hierarchy process and linear programming"، Int. J. Production Economics 56-57، p. 199، 1998. 2004.

Ching-Chow Yang ،Bai-Sheng Chen ،" Supplier selection using combined analytical hierarchy process and grey relational analysis" ، Journal of Manufacturing Technology Management 17، p. 926-941، 2006.

Samuel H.huan، Sunil k.Sheoran and Ge wang، " a review and analysis of supply chain operations reference (SCOR) model" ، supply chain management: an international journal ، volume 9 ، 23-29 ، pp ، 2004.

Mahmut Sonmez ، "A Review and Critique of Supplier Selection Process and Practices " ، Business School Occasional Papers Series ، 1 ، pp ، 2006 .

Ahmed k.Rifai ، " A note on the structure of the goal-programming model : assessment and evaluation " ، international journal of operation & production management ، vol. 16 ، 40-49 ، pp . 1996 .

Ezgi Aktar Demirtas ، ?zden Ustün ، " An integrated multi objective decision making process for supplier selection and order allocation " ، omega the international journal of management science ، ** ، pp . **** .

Ge Wanga ، Samuel H. Huangb ، John P. Dismukesa ، " Product-driven supply chain

selection using integrated multi-criteria decision-making methodology " ، Int. J.

Production Economics ، 1-15 ، pp . 2004 .


©کلیه حقوق این سایت متعلق به کاشی سنتی رنجبران به شماره برند 333592 می باشد
طراحی و توسعه شرکت مهندسی بهبود سامانه فرا ارتباط