لوستارینن(1970) مطالعه ای در مورد فرآیند بین المللی شدن در سطح کشور هدف انجام داد.او توانست چهار مرحله جداگانه درگیری ونیز الگویی برای بین المللی شدن تنظیم کند.در این فرآیند،شرکت از یک روش عملیات خارجی ساده تر، به سمت روشهای عملیاتی موثرتر پیش می رود.شرکت شروع به نفوذ در یک بازار بوسیله روش سرمایه گذاری غیر مستقیم از قبیل صادرات می کند. در این روشها ریسک و هزینه ثابت کمتری نسبت سرمایه مستقیم یا غیر مستقیم یا اعطای امتیاز گذاری مستقیم خارجی وجود دارد.سرمایه گذاری مستقیم خارجی در مراحل بعد دنبال می شود
لوستارینن(1970) نشان داد که شرکت ها از طریق نفوذ دو مرحله ای یا چند مرحله ای وارد بازار های خارجی می شوند.در ابتدا ورود از طریق صادرات است و در نهایت شرکت عملیات تولید شخصی در خارج را ایجاد خواهد نمود.در روش چند مرحله ای شرکت ها از طریق الگوی صادرات غیر مستقیم،صادرات مستقیم،اعطای امتیاز و نهایتا سرمایه گذاری مستقیم وارد بازار های خارجی می شوند. هم تحقیق لوستارینن و همکارانش در هلسینکی و هم مدل Uمبتنی بر تئوری رفتاری شرکت هستند.الگوی بین المللی شدن لوستارینن والگوی زنجیره استقرار مشابه هستند.اما درحالیکه لوستارینن نگرش سطح شرکت را معرفی می کند،مدل U عمدتا بر دانش بازار تکیه دارد.درمدل U بین المللی شدن توسط دانش تجربی بازار هدف تنظیم می شود،در حالیکه در تحقیق لوستارینن و همکارانش در هلسینکی،تنظیم کننده اصلی دانش تجربی فرآیند بین المللی شدن است که اریکسون آن را دانش چگونه بین المللی شدن نامیدند.
خلاصه تئوریهای بین المللی شدن:
پیشینه نظری مدل U ،تحقیق انجام شده توسط لوستارینن و همکاران در هلسینکی و مدل شبکه تئوری رفتاری شرکت و نیز کار پنرس است.تئوری رفتاری سازمان فرض می کند که سازمان ها برای اداره عدم اطمینان محیطی طراحی شده اند.[11] .تصمیمات بوسیله مشکلات و نه فرصت ها هدایت می شوند.برعکس،تئوری کارآفرینی فرض می کند،که فرصت ها نیرو ی جلو برنده هستند.کارآفرینی به عنوان فرآیندی تعریف می شود که از طریق آن افراد یا تیم هایی از افراد(همچنین به طور شخصی یا در درون سازمان) فرصت ها را بدون در نظر گرفتن منابع محدود دنبال می کنند.[12] در نگرش کسب و کار جدید بین المللی ،نیروی جلوبرنده بین المللی شدن چشم انداز کارآفرینی است که به نظر می رسد ،محتملترین سکوی پرش برای فعالیت های بین المللی ،عوض اجتناب از عدم اطمینان(ریسک گریزی)،باشد.بنابراین،به نظر می رسد که این رویکرد مربوط تر از مدل U یا مدل شبکه برای توضیح اینکه چرا شرکت ها بین المللی می شوند،باشد.
اصلی ترین پیشنهاد تئوری رفتاری شرکت ، این است که مدیران سعی کنند که از عدم اطمینان اجتناب کنند که این ماهیت تدریجی و افزایشی فرآیند بین المللی شدن را در مدل U و تا حدی در مدل شبکه(از قبیل شروع کننده اولیه و شروع کننده بعدی) توضیح می دهد.زمانیکه شرکت ها دارای تجربه و اطلاعات محدودی در مورد بازارهای بین المللی هستند،به سمت بازارهای نزدیک با حداقل سرمایه گذاری می روند که این می تواند به عنوان کمینه سازی ریسک و عدم اطمینان تفسیر شود. لوستارینن و همکارانش در هلسینکی تشخیص دادند که SMEs که در پویاترین بخش ها هستند،ممکن است از مسیر اصلی الگوی بین المللی شدن منحرف شوند.
بنابراین بین تئوری ها ،بر اساس انتظار از رفتار مدیران تفاوت اساسی وجود دارد.بر طبق تئوری رفتار کارآفرینی،ریسک پذیری(عوض ریسک گریزی) ،نوآوربودن و اثر گذاربودن یا فوق فعال بودن کارآفرینی را مشخص می کند.یک شرکت کارآفرینی، "شرکتی است که در نوآوری محصول-بازار درگیر می شود،تا حدی کسب و کار های پرریسک را بر عهده می گیرد و در ابتدا با نوآوری های اثر گذار مطرح می شود و رقیبان را تحت فشار شکست می دهد
به نظر می رسد در محیط های پویا،رویکرد کسب و کار جدید بین المللی کاربردی تراز مدلU یا مدل شبکه باشدیک محیط پویا ،محیطی است که تغییرات سریع و نامستمر در تقاضا،رقابت،تکنولوژی و قوانین را نشان می دهد..ریسک پذیری ،اثرگذاری و رفتار نوآورانه که در رویکرد کسب و کار جدید بیان شده است ،به نظر می رسد که از ریسک گریزی و رویکرد تدریجی که در مدل U معرفی شده است،کاربردی تر باشد.در واقع کسب و کار های جدید بین المللی به صورت فوق فعال رفتار می کنند،عوض رفتار انفعالی آنطور که درمدل شبکه یا U ،توصیف شد.( آرنیوس 2002).
در ضمن تئوری کسب و کار جدید برای در نظر گرفتن روحیه قرن بیست یکم توسعه یافته است.اما این تئوری هنوز چهارچوب کاملی ندارد و اینکه بین المللی شدن چگونه پیش می رود را توضیح نمی دهد وشواهد تجربی در پس آن وجود ندارد و مباحث مهم فرایند بین المللی شدن به طور کامل در رویکرد کسب و کار جدید مورد توجه قرار نمی گیرد و تاکنون بیشتر بر شخصیت و ویژگی های موسس کسب و کار ، دلایل بین المللی شدن درسن کمترو مکانیز مهای ساختاری که از طریق آن می توانند فرصت های بین المللی را دنبال کنند،تمرکز کرده اند.تحقیق توصیفی که این مباحث را مورد توجه قرار دهد موجود است ،اما اظهارات مرتبط سیستماتیک که به طور تجربی(آزمایشی) آزمون پذیر باشند،وجود ندارد.(آرنیوس 2002).