با توجه به نتایج به دست آمده از بعضی تعاریف درباره اخلاق، مشخص شد که اخلاق نشانگر مجموعه ای از اصول است که نشان می دهند چه چیزهایی «خوب و درست» و چه چیزهایی « بد و نادرست» است. علاوه بر این اخلاق ممکن است وظایف و تکالیف را نیز مطرح کند. مشکل اکثر تعاریف مربوط به واژه «اخـلاق» در توصـیف آن نیـست، بلکـه مـشکل اساسـی در شـیوه «اجرای اخلاق» است. از تعاریف مربوط به «اخلاق» چنین بر می آید که جامعه جهانی بطور ایستا، بر سـر واژه «اخـلاق» متفـق القول هستند، لیکن به نظر می رسد در یک محیط پویا و همواره در حال تغییر، چنین توافقی صدق نمی کند . به عبارت دیگر مـی توان گفت تعارض مستمر و پیوسته ای بر سر «ماهیت اخلاقی تصمیم گیریها» کاملاً متداول است. این تعارض ممکـن اسـت بـه چند دلیل رخ دهد. اول این که پروژه های کارآفرینی تجاری چه در داخل و چه در خارج سازمان با علائق فراوان مواجه می شوند و دارای ذینفعانی نظیر سهامداران، مشتریان، مدیران، جامعه، دولت،کارکنان، اتحادیه هـا، شـرکتهای رقیـب اسـت . در مرتبـه دوم جامعه همواره دستخوش تغییر می شود. ارزشها، اصول اخلاقی و هنجارهای اجتماعی طی گذر زمان تکامل یافتـه انـد و در حـال تغییر هستند. با این اوصاف ارائه تعریفی از اخلاق در جامعه ای که چنین سریع تغی یر می کند، می بایست بیـشتر مبتنـی بـر یـک فرآیند باشد تا یک دستورالعمل مبتنی بر شرایط و قواعد ایستا . در چارچوب مفهومی برای تجسم فرآیند مـورد نظـر ارائـه شده است.

به عقیده یکی از اخلاقگرایان، «تصمیم گیری در خصوص موضوعات درست یا نادرست در چنین محیط پویـایی ال زامـاً بـه «وضعیت» بستگی دارد. بنابراین به جای تکیه کردن بر مجموعه ای از اصول اخلاقی تثبیت شده باید یک فرآیند اخلاقی را پـی ریزی کرد.» ابعاد چهارگانه تصویر شده نشانگر تضاد میان قانون و اخلاق است که ریشه ای دیرینه دارد . با حرکت از موقعیت اخلاقی و قانونی(ربع یک I (به موقعیت غیر اخلاقی و غیر قانونی(ربعIII ، (می تـوان طیـف فعالیـت هـای صـورت گرفته در یک فرایند اخلاقی مشاهده نمود. با وجود این، قانون مداری، استانداردهایی اجتماعی را فراهم مـی کنـد، لـیکن پاسـخ مشخصی به پرسش های اخلاقی نمی دهد. برای کارآفرین معضل قانون در برابر اخلاق از اهمیت حیاتی برخوردار اسـت. ادامـه حیات پروژه اقتصادی یک انگیزه قوی برای کارآفرین به شمار می رود و گرچه قانون مرزهایی برای امور غیرقانونی تعیین کـرده است، اما با این اوصاف پاسخی به ملاحظات اخلاقی نمی دهد.

وجود مشاهده مواردی ازتعارض بین اخلاق و قانون، اعتقاد همگان بر این است که قـانون مجموعـه ای از قواعـد تـدوین شده به وسیله جامعه برای کنترل رفتار افراد جامعه است، حال سئوال این است چرا به هنگام تقابل بـین عملکـرد اقتـصادی یـک سازمان با عملکرد اجتماعی همان سازمان، از این قواعد استفاده نمی شود؟ از طرفی نمی توان از بازار به عنـوان راهنمـایی بـرای اتخاذ تصمیمات و اعمال مدیریتی به هنگام رویارویی با یک مشکل اخلاقی اعتماد نمود، اما سئوال این است در خـصوص قـانون چطور؟علی ایحال بحث حقوقی و قانونی بسیار متفاوت است. بحث قانونی این است که جامعه یک سری قوانین را تدوین کـرده و این قوانین منعکس کننده انتخاب های گروهی اعضای جامعه درباره تصمیمات و اعمالی است که رفاه جامعه را تحت تـأثیر قـرار می دهد

خلاصه نتیجه گیری