چگونگی رابطه
بصری میان انسان و محیط ، از جمله شرایطی است که در کنار سایر شرایط در ارزیابی
کیفیت محیط حائز اهمیت است . به عبارت دیگر در صورتی که مناسب
سازی محیطی را به فراهم ساختن مجموع شرایط آسایش حرکتی ، آسایش شنیداری، آسایش
بصری ، آسایش اقلیمی آسایش اجتماعی و ... تجزیه و تعبیر نمائیم . این مقاله از حیث
تبیین اینکه آسایش بصری چه نقشی در مناسب سازی محیط دارد؟ ،تهیه و ارائه شده است . در چاچوب مقاله حاضر این مطرح میشود ؛ " هر چقدر
انسان بیشتر خود را در خانه حبس کند نیاز کمتری به منابع اطلاعاتی آگاهانه طراحی
شده در محیط کالبدی دارد . ... اگر شخص یک بار در محیط گم شدن را تجربه نماید
،اضطراب و حتی وحشتی که به او دست می دهد ، حاکی از این است که توازن و سلامت وجود
شخص تا چه اندازه به آشنائی وی با محیط وابسته است
..." در چارچوب این مقاله هر یک از مؤلفههای شاخص گونه ذیل و
نقش واهمیت آنها در مناسب سازی محیطی تبیین می شوند :
- آلودگی نمادی
( اطلاعات و علائم محیطی )
- آلودگی دیداری
(اغتشاش بصری نماها ،حجم و عناصر )
- آلودگی رنگ در
محیط های اطراف انسان
- آلودگی نور
مؤلفه های مزبور
در فرایند یک پروژه مطالعاتی در سال 84-1383 توسط نگارنده این مقاله مورد بررسی
نظری و •? مؤلفه های مزبور در فرایند یک پروژه مطالعاتی تحلیل میدانی قرار گرفتند و برای ارزیابی فضاهای شهری چک
لیستی تهیه و ارائه شد .
کلمات کلیدی
فضاها شهر آلودگی نماد آلودگی دار ،آلودگی رنگ
آلودگی نور
این مقاله بخشی
از یک پروژه تحقیقاتی موسوم به “تدوین ضوابط ایمنسازی فضاهای شهری ” که با هدف
کاهش شرایط جرم- خیزی فضاهای شهری به سفارش
دبیرخانه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران در مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی معماری و
شهرسازی در طی سالهای 1383 و 84 توسط مؤلف این مقاله تهیه شده است.
در این چارچوب
فرایند هفت مرحلهای روش علمی با طرح یک پرسش آغازین به شرح ذیل آغاز گردید: «عوامل محیطی مؤثر در پیدایش ناهنجاری رفتاری در
فضاهای شهری کدامند؟»
پس از تبیین مسئله تحقیق، در مرحله دوم از روش
علمی تحقیق، “مطالعات اکتشافی” نظریات و تحقیقات قبلی مورد بررسی قرار گرفت. و
براین اساس، چارچوب نظری مطالعه با استفاده از نظریات مطرح تحت عنوان شده (CPTED (تدوین شد. و متعاقباً در مرحله چهارم
“مدل تحلیلی تحقیق” ساخته شد. در این مدل “آسایش بصری ” به عنوان یکی از مؤلفههای
مؤثر در ناهنجاری رفتاری مورد توجه و استنتاج قرار گرفت که خود واجد چهار دسته
شاخص میگردید. بدین ترتیب در مراحل بعدی مطالعه
(شامل مرحله مشاهده و مرحله تحلیل اطلاعات)روائی و اعتبار شاخصهای مزبور در کنار دیگر
شاخصهای مطالعه در قالب مطالعه موردی (در دوازده فضای شهری -تهران) مورد بررسی
قرار گرفتند. در این مقاله پس از تبیین نظری موضوع در پایان نتایج کلی بررسیهای
ذیربط مطالعه موردی نیز ارائه میشود.
آسایش بصری
آسایش بصری از
مؤلفههای مهم و اساسی محیطهای انسان ساخت امن محسوب میشود، چرا که «برای سکونت و
زندگی، شهر خانهای است، بزرگ و همانگونه که خانه باید از صفات و مزایایی برخوردار
باشد تا سکونت و زندگی را مطلوب و آسایش بخش سازد، شهر نیز باید دارای کیفیات و
ویژگیهایی برای تأمین آسایش، راحتی و امنیت باشد. همچنین شهر مانند خانه باید
محیطی گرم و صمیمی و دلپذیر باشد تا امکان زندگی مطلوب را فراهم سازد» (لینچ،
1372؛ هفده).
نتایج بررسیهای
به عمل آمده متعدد حاکی از وجود همبستگی آماری میان فراوانی انحرافات و
ناهنجاریهای رفتاری با انواع آلودگیهای محیطی و بصری دارند . فرضیه این مطالعه این
است که آلودگی رفتاری گرایش به چسبندگی مکانی وزمانی آلودگیهای محیطی(اعم از
آلودگی بصری )دارند.
در مقابل، آسایش
بصری را میتوان برای مکانهایی توصیف نمودکه این مکانها به علت کمیت وکیفیت مطلوب
اطلاعات و شرایطی که ارائه میدهد به نحو سالمتر ، ایمنتر و مطلوبتری مورد استفاده
واقع شده و نظارتهای رسمی و یا اجتماعی بالاتری را نیزاز این حیث همراه دارند
مؤلفههای شاخص
گونه موردنظر در این خصوص، شامل محورهای زیر میشوند:
1ـ آلودگی نمادی
(اطلاعات محیطی) و خوانایی
2ـ آلودگی دیداری
(اغتشاش بصری)
3ـ آلودگی رنگ (کاربرد
نامطلوب رنگها در فضاهای شهری)
4ـ آلودگی نور (تاریکی)
1ـ
آلودگی نمادی (اطلاعات و علایم محیطی) و خوانایی
همه حیوانات در
طبیعت برای مسیر یابی خود از نمادها ونشانه های طبیعی بهره می گیرند.انسانها نیز
در محیطهای انسان ساخت علاوه بر نمادها و نشانه های طبیعی ، بیشتر از نمادها و
نشانه های مصنوع بهره می جویند.
نمادها و علایم
و یا به عبارت دیگر نشانهها از دید صاحبنظران سیمای شهری از عوامل مهم تشخیص
قسمتهای مختلف شهر هستند و بدین ترتیب افراد به خصوص افراد غریبه به محیط و تازه
واردین از طریق برقراری ارتباط با آنها احساس امنیت کرده و مسیر خود را می یابند.
(لینچ، 1372 :92
ارتباطات به
موازات و به تناسب پیچیدهتر شدن جوامع ما با سرعت فوقالعاده زیادی افزایش مییابند.
بنابراین، تجزیه و تحلیل نظام علایم و نشانهها به معنی کشف رمز جهانی است که در آن
زندگی میکنیم، یا به قول کوین لینچ، به معنی درک صحیح تمرکز انسانها ، فعالیتها و
شرایط تشکیلاتی آنهاست.
«... یک شهر،
تجسم کامل جوامع بر روی زمین است. این تجسم از طریق انبوهی از علایم کم و بیش
خوانا برای انسان مقیم، میهمان، بومی یا غریبه محقق میشود. این علایم ـ با درجات
گوناگون – مفاهیمی در بردارند که روابط میان
انسان و سرزمین او را عینیت میبخشند. آنها در چارچوب نظام واحدی از رفتار جمعی
افراد در یک محیط برحسب مورد، دارای نوعی نقش نمادین از تاریخ، اطلاعات و راهنمایی
یا مقررات و یا نشانهای از مجموع دو یا چند نوع از این اطلاعات هستند». (پیرموره و
همکاران؛ 1373 :269)
این اطلاعات در
محیطهای انسان ساخت آن چنان واجد اهمیت کاربردی هستند که، «... هر چقدر انسان
بیشتر خود را درخانه حبس کند، نیاز کمتری به منابع اطلاعاتی آگاهانه طراحی شده در
محیط کالبدی دارد...». (بحرینی، 1377 :243 (
اگر شخص یک بار
گم شود؛ اضطراب و حتی وحشتی که به او دست میدهد، این نکته را روشن میدارد که توازن
و سلامت وجود شخصی تا چه اندازه به آشنایی وی با محیط وابسته است. لغت انگلیسی “Lost “که معنی لغویش “گمشدن” است، تنها به گمگشتگی؛ عدم
اطمینان از محلی که شخص در آن است اطلاق نمیشود و بیان دارندة درماندگی محض است.
عاملی که میسر میدارد شخص بتواند راه و جهت خود را بیابد تصویری است که وی از محیط
خود دارد؛ عکسهایی کلی که ذهن شخص از جهان خارج برمیدارد. این تصویر هم حاصل احساس
آنی شخص است و هم مبتنی بر خاطرة تجارب گذشته او. نیاز به شناسایی محیط از
ریشههایی چنان استوار از گذشته برخوردار است که یافتن چنین تصویری هم از نظر احساس
و هم برای مقاصد عملی انسان اهمیت فراوان دارد. واضح است که داشتن تصویری روشن از
محیط، شخص را قادر میسازد به آسانی از جایی به جایی دیگر رود. (همان)
ین نکته حایز
اهمیت است که غالباً افرادی که به دلایل مختلف در محیطهای شهری احساس گمگشتگی کنند
و در تشخیص موقعیت و مسیر خود با مشکل مواجه شوند، از نظر بزهکاران طعمههای خوبی
محسوب میشوند.
وجود آلودگیهای
نمادی سبب شده است که اغلب؛ «... امروزه ما در شهرهای خود بیگانهایم، نمیدانیم و
نمیتوانیم ببینیم چگونه فعالیتها انجام میگیرد. خیابانها مملو از پیامهای ضد و
نقیض است. استفاده از تابلو در فضاهای شهری از کنترل خارج شده و به جای اینکه به
روشن کردن معنی محیط کمک کنند، آن را مخدوش کردهاند. در شهرهای امروز ذهن بیننده
با انبوهی از اطلاعات که برای جلب توجه وی رقابت میکنند، خسته و آزرده شده و قدرت
او با پیامهای گوناگون تبلیغاتی که اکثراً ربطی به مقاصد وی ندارند مورد تجاوز
قرار گرفته است» (بحرینی، 1377 :234
احساس عدم امنیت
و وحشت از گمگشتگی از این جا ناشی میشود که لازمة زندگی هر موجود (ارگانیسم) متحرک
این است که وی جهت حرکت خود را در محیط زندگی خود تمیز دهد. “جاکارد” مینویسد که
قبیلهای از آفریقاییان چون جهت حرکت خود را از دست داد، چنان چادر ترس و اضطراب شد
که نابود گشت. “ویتکین” از خلبانی مجرب صحبت میدارد که اتفاقاً جهت حرکت خود را در
امتداد قایم از دست داد و چنان دچار وحشت گشت که خود آن را وحشتناکترین تجربه
زندگی خود مینامد. نویسندگان بسیار دیگر نیز وقتی از مسألة از دست دادن جهت حرکت
در شهرهای امروز یاد میکنند، از احساس ناامیدی و وحشتی که همراه با آن است صحبت
میدارند.
تسهیل در امر
تشخیص جهت ،از نخستین خصوصیاتی است که باید بر تصویری خوب از محیط مترتب باشد و
پایهای است که پیوندها و خاطرات احساسی ممکن است بر آن استوار گردد. اما ارزش یک
تصویر تنها به این خصوصیت: نقشهای که جهت حرکت را مشخص دارد، محدود نمیشود؛ بلکه
به تعبیری وسیعتر میتواند زمینهای کلی به وجود آورد که در آن شخص به عمل بپردازد و
یا دانش و اطلاع خود را بدان پیوند دهد. (لینچ، 1372 :29ـ228 (
«تصویری
نیکو از محیط، به شخص نوعی احساس امنیت میدهد. وی میتواند رابطهای موزون بین خود و
جهان خارج به وجود آورد و این درست برخلاف احساس ترسی است که بر شخص مستولی میشود،
وقتی که راه و جهت خود را گم کرده باشد. معنای این سخن آن است که احساس شیرینی که
شخص از خانه و شهر خود دارد نه تنها به سبب آشنا بودن با آن است بلکه به این دلیل
که تصویری دقیق از آن در ذهن او موجود است. به راستی، محیطی که در ذهن واضح و مشخص
باشد نه تنها احساس امنیت بوجود میآورد بلکه عمق و شدت تجارب انسانی را افزون
میکند. اگر چه با آشفتگی بصری که در شهرهای جدید موجود است زندگی در آنها هنوز به
حد غیرممکن نرسیده است اما اگر زندگی در زمینهای روشنتر و مشخصتر صورت پذیرد معانی
تازه مییابد. بصورت بالقوه، شهر به خودی خود نموداری است روشن که وضع پیچیدة جامعه
را روشن میدارد. اگر جنبة بصری آن را تقویت کنیم بر معنی و تأثیر آن افزودهایم».
(همان: 16)
علایم در محیط
انسان ساخت شهری ممکن است، نقش اجتماعی غیرمستقیم یا نمادین نیز داشته باشند و فرد
را در تاریخ و شهرش جاودان سازد. بناهای تاریخی، محلههای قدیمی، خیابانها، میدانها
و به طور کلی، نشانههای شهری باقی مانده از اجداد دور و نزدیک ما، به مثابه علایمی
هستند که به ما کمک میکنند تا هستی خود و وابستگی به یکدیگر را باز یافته و هویت
جمعی خود را تعیین کنیم. (پیرموره، 1373 :269 .(
«... اساساً
استفاده از فضای شهری به زمینه اطلاعاتی و دادههایی مرتبط است که توسط نمادها در
فضاهای محاطکننده ارائه میشود، و اینکه به چه میزان اطلاعات میتواند توسط عابرین
پیاده دریافت شود، علایم بصری (و حتی صوتی) که محتوای دادههای محیط را منتقل
میکنند را بهینهسازی میکنند. فضاهای شهری موفق همچنین اطلاعات ملموسی از شرایط
مکانی و محلی که به طور معمول برای نشستن، ایستادن و ... پیشبینی شده است را نیز
ارائه میدهند و مجموعه اطلاعات و دادههایی که کلاً مکانیابی، مسیریابی افراد و
گروهها را تعیین میکنند». (12: 1999| Salingaros (
دنیای هنر،
محیطهای انسان ساخت را از اشیایی مملو کرده که بیانگر ظرافت و احساساند. به گفتة
“رنه دوبوا” روح مکان، مظهر نیروهایی است که معمولاً در پشت چهره ظاهری اشیاء
پنهان بوده و هویت هر مکان را مشخص میکند.
به طور کلی
کیفیت زندگی انسان به انواع پیامهایی که از محیط زندگی و اطراف خود دریافت میکند،
بستگی دارد. زیرا این طبیعت محیط است که طبیعت زیستی و ذهنی انسان را پیریزی
میکند. (پیشین: 270 (
سالین گاروس در
مقاله “فضاهای شهری و حوزه اطلاعاتی” (field information its and space Urban ،(این سؤال را مطرح میکند که؛ چه چیزهایی ما را بر آن میدارد
که از فضای شهری استفاده یا از آن اجتناب کنیم؟ و در پاسخ به آن به زمینههای اطلاعاتی
و نمادی اشاره میکند که موجب افزایش و یا کاهش کیفیت فضای شهری شده و از این طریق
آن را به یک منطق اجتماعی که در کنش با آن زمینههای اطلاعاتی است، مرتبط میکند.
بدین ترتیب این شرایط خود به موفقیت فضای شهری معطوف میگردد.
گسترش پیچیدگیها
در محیطهای انسان ساخت به ویژه درشهرهای بزرگ ، نیاز به علایم را نیز افزایش داده
است . این علایم، به دلیل تعداد بیشمارشان، به سرعت از قلمرو و رمز و نماد خارج
شده و به نوعی زبان تبدیل شده و به صورت نوشته و حتی زبان انتزاعی برای افراد
بیسواد درآمدند.
دو عنصر “مفهوم”
و “درک آن مفهوم”، برای ایجاد یک علامت لازم است. در محیط شهری، این دو عنصر با دو
مرحله از فرایند شناخت انسانی ـ که عبارتاند از: شناخت انسان از عنصر و محیط پیرامون
آن ارتباط دارند.
#ساخت کاشی سنتی