hc8meifmdc|2011A6132836|Ranjbaran|tblEssay|Text_Essay|0xfcff96fa08000000420e000001000100
هفت قدم تا موفقیت
موفقیت امری نیست که بتوانیم یک شبه به آن دست یابیم. درواقع موفقیت و کامیابی به معنای هدف ثابت یا جایی که ما نهایتا به آن خواهیم رسید و یا موقعیتی که روزی به آن خواهیم رسید نمیباشد. موفقیت فرآیند دائمی انجام دادن و کامل کردن امور میباشد که تا گشودن همه راهها در طول زندگیمان ادامه مییابد. در این مقاله، من 7 گام موثر را به شما نشان خواهم داد تا شما بتوانید احساس موفقیت را در خود افزایش دهید.
البته لازم به ذکر است که رعایت و انجام همه این مراحل برای دستیابی به اهداف مختلف ضروری نیست. هرکدام از ما در زندگی مسیر خودمان را طی میکنیم. ممکن است ما در مقاطع زمانی مختلف و یا موقعیتهای مختلف فقط روی یکی از این مراحل تمرکز کنیم و یا گاهی اوقات همه این مراحل را همزمان طی کنیم.
قدم نخست: قدردانی حقیقت این است که در جوامع مدرن امروزی اغلب مردم از لحاظ مادی احساس موفقیت و کامیابی مینمایند. کافی است زندگی این مردم را با تلاشی که اغلب انسانها در طول تاریخ جهت کسب معاش کردهاند و اغلب مردم دنیا هنوز هم در حال تقلای بیوقفه برای معاش میباشند، مقایسه کنیم تا بدانیم که مردم امروز چقدر خوششانس هستند چرا که آنان نسبت به پادشاهانی که قرنها قبل میزیستهاند دارای زندگی راحتتر و بهتری میباشند.
ما هرچقدر هم که در زندگیمان مشکلاتی داشته باشیم، خوب است که هرچند وقت یکبار زمانی را برای شکرگزاری از خداوند برای همه چیزهایی که به ما عطا نموده است، اختصاص دهیم. ما باید نعمتهایی را که خداوند به ما عطا کرده است به زبان بیاوریم و از خداوند به خاطر آنها سپاسگزاری کنیم و از آنها لذت برده و طعم کامیابی و موفقیتی را که هماکنون بدست آوردهایم بچشیم. یک راه ساده برای انجام این کار تهیه لیستی از چیزهایی از زندگیمان میباشد که سپاسگزار آنها هستیم.
لیست را در دفترتان یادداشت کنید و هرگاه چیزی به ذهنتان رسید و یا اتفاق خوشایندی برایتان افتاد آن را به لیست خود اضافه کنید. حتی شما میتوانید هر صفحه را به موضوعی خاص مثل خانواده، دوستان، کار و... اختصاص دهید. شبها قبل از خواب و صبح پس از بیدار شدن در حالیکه هنوز از جایتان برنخاستهاید به اموری که قدردان آنها هستید، فکر کنید. حتی مسئلهای که شما را آزرده خاطر نموده است نیز باید در نظر گرفته شود.
برای آن رنجش نیز از خداوند سپاسگزاری کنید و به راحتی بگذارید این آزردگی نیز به همراه مسائل رضایتبخش باقی بماند. شاید شما نتوانید هرروز این کار را انجام دهید اما به یاد داشته باشید که اگر شما تا حد امکان بتوانید این کار را انجام دهید تا حد زیادی میزان دستیابی به موفقیت و کامیابی را افزایش خواهید داد و موقعیت و بستر را برای کسب موفقیت بیشتر فراهم خواهید نمود.
تمرین کنید تا قدردانی و سپاسگزاری از مردمی که در طول زندگیتان به طرق مختلف تاثیر زیادی را در کسب موفقیتتان داشتهاند را به زبان آورده و آنها را بیان کنید. بگذارید آنها از کلام شما دریابند که چقدر برای شما باارزش هستند.
قدم دوم: آگاهی ما همگی دارای اعتقادات، افکار و احساساتی میباشیم که مانع کسب موفقیت میگردند، احساس بیلیاقتی، احساس کمبود، ترس از شکست و عدم موفقیت، افکار بدبینانه نسبت به پول و افکاری از این دست که مانع رشد و پیشرفت ما میشوند. اغلب این اعتقادات و افکار در ابتدا بطور ناخودآگاه بوجود میآیند و واقعا نسبت به آنها بیاطلاع هستیم در حالیکه آنها زندگی ما را تحت کنترل خود دارند.
زمانی که ما شروع به درک آگاهانه آنها میکنیم در مسیری قرار میگیریم که دارای قدرت انتخاب درباره اینکه چگونه زندگی کنیم، خواهیم بود. آگاهی یافتن از چیزهایی که در نحوه زندگی ما تاثیری ندارد، گامی اساسی در جهت پیشرفت ما خواهد بود. یکی از دشوارترین گامها در رسیدن به موفقیت، کسب آگاهی است. هنگام مواجهه با هر مشکلی ما درصدد رفع آن برمیآییم و به این منظور باید زمانی صرف این کار شود. در حالیکه ممکن است بدلیل عدم آگاهی مسیرهای قبلی را بارها تکرار کنیم و انجام این کار ممکن است در ما ایجاد ناامیدی کند و ما مدام خود را سرزنش کنیم.
ما باید بدانیم و درک کنیم که این مرحله یعنی «آگاهی» بسیار مهم است. زمانیکه آگاهی لازم را در مورد موضوعی نداشته باشید، کاملا طبیعی است که شما مسیری را که بینتیجه است بارها تکرار کنید. اما زمانیکه آگاهی لازم را داشته باشید در طول مسیر، چیزهای زیادی را یاد خواهید گرفت و تکرار مسیری که نتیجهای دربرنخواهد داشت شما را آزرده خاطر خواهد کرد. بنابراین راههای تازهای را برای رفع مشکل فعلی خواهید یافت و زمان زیادی طول نخواهد کشید که همه چیز تغییر خواهد کرد بدون اینکه شما مجبور به ایجاد تغییر بشوید. پس به خاطر داشته باشید که همیشه برای کسب آگاهی تلاش کنید چرا که تغییرات موردنظرتان به دنبال آن بوجود خواهد آمد.
قدم سوم: پیشرفت اگر ما نتوانستیم تغییری را ایجاد کنیم، ممکن است بتوانیم فرآیند تغییر را تسریع کنیم. راههای زیادی وجود دارند که از طریق آنها میتوانیم زندگیمان را بهبود بخشیم. ابزارها و تکنیکهای مختلف در مقاطع مختلف میتوانند مناسب و مفید واقع شوند اگرچه برخی از این روشها برای بعضی از افراد مفید واقع میشوند در حالیکه برای دیگران اینچنین نخواهد بود.
به نظر من اغلب ما به خوبی میدانیم که در هر موقعیت خاص چه راهکاری مفید و مناسب میباشد و میتوانیم یاد بگیریم که به این حس درونی اعتماد کرده و از آن تبعیت کنیم. رشد و پیشرفت در تمام سطوح زندگی امری لازم و ضروری میباشد. امیدوارم بتوانم فرمول سادهای را برای پیشرفت و بهبود زندگیتان ارائه کنم ولی واقعیت این است که هیچ روش سریع و آسانی برای این منظور وجود ندارد چرا که انجام این مسئله وظیفهای است که به روش زندگی ما بستگی دارد.
اساتید و سخنورانی که مدعی هستند میتوانند راهکار و روش سریع و آسانی را جهت بهبود وضعیت زندگی ارائه کنند درواقع افرادی سودجو و راهنمایانی گمراهکننده میباشند (آنها شاید بتوانند فقط بخشی از حل این معما را به شما ارائه کنند). به نظر من ما باید این حقیقت را بپذیریم که زندگی مسیری است که همیشه روبه پیشرفت میباشد بنابراین باید از این پیشرفت لذت ببریم. همچنین من احساس میکنم که بسیار مهم است زمانی که به کمک و حمایت دیگران نیازمندیم آن را از دیگران تقاضا کنیم.
یک معلم خوب، یک دوست دانا و یا یک ناصح و راهنما هریک میتوانند سرمایهای گرانبها و ارزشمند در جهت رشد و پیشرفت زندگیمان باشند.
قدم چهارم: به دنبال واقعیتهای زندگیتان باشید همه ما در درونمان گرایش عمیقی نسبت به چیزی که از نظر ما حقیقت میباشد، احساس میکنیم. برای دستیابی به حقیقت باید به احساسات و مشاهداتمان توجه کنیم. ما باید یاد بگیریم که عمیقا به ندای درونمان گوش بسپاریم و به آن اعتماد کنیم و چیزی را که حس میکنیم درست است، انجام بدهیم.
حتی اگر ما مرتکب اشتباهاتی هم بشویم ما باید دست به عمل بزنیم تا یاد بگیریم زندگی خود را بهبود ببخشیم. در اینجا روش سادهای را برای توجه به ندای درونتان به شما معرفی میکنیم: چند دقیقهای را به مکانی آرام و ساکت که تمرکز بیشتری خواهید داشت بروید. اگر بتوانید مکانی رادر فضای آزاد و باز در نظر بگیرید بسیار بهتر است ولی فضای بستهای که کاملا آرام میباشد نیز مناسب است. در حالیکه بدنتان را کاملا شل کردهاید در جایی نشسته و یا به حالت خوابیده قرار بگیرید. چشمانتان را ببندید و فقط روی تنفستان متمرکز شوید. به آرامی و عمیق نفس بکشید. هرگاه ذهنتان منحرف شد مجددا روی تنفستان متمرکز شوید و بدنتان را شل کنید.
حالا توجهتان را روی اعضای پایینتر بدن یعنی قلب و ناحیه شکم معطوف نمایید. تصور کنید که عقل و خرد شما در این قسمت از بدن شما قرار دارد و خردتان همین حالا پیامی برای شما دارد. بپرسید که آن پیام چیست؟ سپس بدنتان را شل کرده و به هر احساس، فکر و یا تصوری که به ذهنتان میرسد توجه کنید. برای چند لحظه درباره این احساسات و افکار فکر کنید و اگر نتوانستید کاملا آنها را درک کنید اصلا نگران نشوید. فقط کمی خود را غرق آن افکار نمایید. از راهنمای درونتان بپرسید که آیا شما باید از چیز دیگری آگاه شوید و یا آن را به یاد بیاورید. سپس از راهنمای درونتان تشکر کنید و در حالیکه احساس آرامش میکنید چشمانتان را باز کنید. اگر بخواهید میتوانید درباره تجربهای که در این مرحله کسب کردهاید بنویسید.
این تعمق ساده را تا حد امکان هرروز انجام دهید. بهترین زمان برای اینکار شبها قبل از خواب و صبحها بلافاصله پس از بیدار شدن میباشد. با کمی تمرین شما تواناییتان را برای دریافت و دنبال کردن راهنمای درونتان افزایش خواهید داد.
قدم پنجم: تصور کردن تصور شما از یک زندگی کاملا موفق چیست؟ فکر میکنید در صورتی که فردی با زندگی کاملا موفق بودید در کجا و چگونه زندگی میکردید؟ و چه احساسی نسبت به خود داشتید؟ جسم شما چگونه احساسی میداشت؟ یک روز خاص و شاخص در زندگیتان چگونه میبود؟ در پایان روز شما چه احساسی میداشتید؟ خیلی مهم است که ما بتوانیم همهچیز را آنگونه که دوست داریم باشند، تصور نماییم. تصورات ما ابزاری قوی و موثر میباشند. اگر ما چیزی را بسیار روشن و واضح تصور کنیم، درواقع درها را برای دستیابی به حقیقت پیوستن آن گشودهایم. به یاد داشته باشید که هیچ یک از ما در خلا زندگی نمیکنیم. ما همگی قویا تحت تاثیر دنیای اطرافمان قرار داریم و متقابلا همگی به دنیای اطرافمان تاثیر میگذاریم، چه آن را درک کنیم یا نکنیم.
ما همگی جزیی از یک کل هستیم. ما میتوانیم یک زندگی کاملا موفق داشته باشیم به همان اندازه که دنیای ما موفق است، و دنیای ما زمانی میتواند کاملا موفق و کامیاب باشد که ما یاد بگیریم به سیارهای که در آن زندگی میکنیم و موجوداتی که با ما زندگی میکنند احترام بگذاریم. آن تعداد از ما که توانستهایم در شرایط موجود زندگیمان را بهبود بخشیم، موظف هستیم تا تجربیاتمان را در این عرصه در اختیار همگان قرار دهیم تا آنها نیز بتوانند زندگی زیباتر، سالمتر و موفقتری داشته باشند. از آنجایی که همه امور با اراده خود ما انجام میپذیرد و از خودآگاهی کامل برخوردار هستیم بنابراین مسئولیت بهبود و پیشرفت زندگیمان نیز به عهده خود ما میباشد نه فردی دیگر. هرچه ما آگاهتر و متعادلتر بشویم بیشتر در کمال، زندگی خواهیم کرد و به دنبال واقعیات زندگی خواهیم بود و بدین ترتیب دنیایی بهتر و موفقتر خواهیم داشت. ما باید از راهنمای درونمان همچنین بپرسیم که آیا عملکردها و رفتارهای خاصی وجود دارند که ما باید آنها را انجام دهیم تا بتوانیم به دنیا و مردمان آن کمک کنیم. موفقیت خود و دنیایی که در آن زندگی میکنید را در ذهنتان مجسم کنید.
شما میتوانید این کار را با تعمق یا نوشتن تصوراتتان انجام دهید. نکته جالب دیگر اینکه شما میتوانید تصوراتتان را نقاشی کنید و یا تصاویر، عکسها و پیامهایی را که از مجلات جدا کردهاید و یا چیزهایی را که از طبیعت جمعآوری کردهاید (هرآنچه که برای شما دارای معنا و مفهوم میباشد) روی یک تکه کاغذ یا مقوای بزرگ چسبانده و آن را روی دیوار نصب کنید. این تابلو نقشه گنج شماست و هروقت که به آن نگاه کنید به تصورات خود درباره موفقیت، انرژی خواهید بخشید.
قدم ششم: هدفمندی اگر شما تصوری از یک زندگی کاملا موفق داشته باشید، خواهید توانست اهداف خاصی را برای خود تعیین نمایید. اوقاتی در زندگی وجود دارند که برای تعیین هدف میتوانند مفید باشند و بهتر است در سایر اوقات فقط به مسیری که در حال طی کردن آن هستیم فکر کنیم. زمانی که اهدافتان را بررسی کرده و احساس کردید آنها مناسب نمیباشند، فرایند هدفسازی را بلافاصله متوقف کنید و اگر احساس کردید اهدافتان مفید و جالب میباشند، درنگ نکنید و بلافاصله دست به عمل بزنید.
برای شروع دفترچهای را برای نوشتن و ثبت اهدافتان در نظر بگیرید. به جنبههای مهم زندگیتان فکر کنید و فهرستی از اهدافتان را در آن یادداشت کنید. به عنوان مثال:
• پیشرفت فردی
• سلامتی
• ارتباط با اطرافیان
• شغل / کار
• درآمد و پول
• خانه وزندگی خصوصی
• سفر
• فعالیتهای فوق برنامه
• خدمات / ایجاد تغییرات
هریک از موارد فوق را بالای یک صفحه به طور جداگانه بنویسید. سپس در مورد اهداف بلندمدتتان فکر کنید. در 5 سال و یا 10 سال آینده دوست دارید کجا باشید؟. . . در هر صفحه یک یا دو هدف بلندمدت را برای هریک از ابعاد زندگیتان در نظر بگیرید. سعی کنید اهدافتان را کاملا واضح و آشکار، قاطعانه، از زبان اول شخص مفرد (من) و در زمان حال بنویسید به گونهای که انگار آنها واقعیت دارند. اینبار این کار را با نوشتن یک یا دو هدف یکساله انجام دهید. سعی کنید این اهداف را کاملا واقعبینانه تعیین کنید.
حالا اهدافتان را مرور کنید و برای هریک از آنها یک تا سه گام موثر که شما را به آن اهداف خواهد رساند، بنویسید و ماه آینده چندتایی از این مسیرها و گامها را اجرا نمایید. در اینجا چند نمونه از اهداف بلندمدت، کوتاه مدت و گامهای اجرایی را برای رسیدن به این اهداف برایتان ذکر میکنم:
• شغل / کار هدف بلندمدت: من یک معلم فیزیک هستم. هدف یکساله: برای قبولی در آزمون دانشگاه مطالعه میکنم. راهکارهای عملی:
1- زمان سرگرمی و تفریح را کاهش میدهم.
2- زمان مطالعه را افزایش میدهم
3- در آزمون شرکت کرده و با موفقیت آن را پشت سر میگذارم.
• فعالیت فوق برنامه هدف بلندمدت: نواختن پیانو را بلد هستم. هدف یکساله: در کلاسهای آموزش پیانو شرکت میکنم. راهکارهای عملی:
1- از دوستانم در مورد معلمان خوب پیانو سوال میکنم.
2- یک پیانو اجاره میکنم. زمانیکه اهدافتان را تعیین نمودید، مدت زمانی به آنها فکر نکنید و برخی اوقات به آنها رجوع کرده و در صورت لزوم تغییراتی را در آن ایجاد نمایید. اطمینان حاصل کنید گام اجرایی و عملی لازم را جهت دستیابی به اهداف موردنظرتان برداشتهاید و پیشرفت کردهاید. هدفمندی کمک شایانی در دستیابی به نظم و ترتیب، تلقین و تمرکز مینماید. گاهی اوقات تعیین برخی از اهداف زمینه را برای عدم موفقیت فراهم مینمایند چرا که پافشاری بیش از حد در رسیدن به برخی اهداف دور از دسترس و یا تاکید بر دستیابی به اهداف در مدت زمان معینی باعث بروز افکار و احساساتی منفی و کاهش اعتماد به نفس میشود. پس در رسیدن به اهداف نگران نحوه دستیابی به آنها نباشید و آن را به نیرو و قدرت الهی بسپارید. بگذارید در حالیکه برای رسیدن به اهدافتان در حال تلاش هستید آنها تغییر بکنند و ثابت باقی نمانند چرا که در این صورت احساس خواهید کرد همانگونه که انتظار داشتهاید در حال بدست آوردن چیزهایی هستید در حالیکه دیگران چنین حسی ندارند. حتی ممکن است شما احساس کنید که زندگیتان در مسیری که انتظار داشتهاید در حال حرکت است. به یاد داشته باشید که روح ما هدف مشخصی را در زندگیمان دنبال میکند که ممکن است ما کاملا آن را درک نکرده باشیم و هر چیزی که برای ما اتفاق میافتد بخشی از سفر روحمان میباشد.
از هر چیزی که در مسیر زندگی با آن مواجه میشوید، درس بیاموزید. به ندای درونتان گوش فرا دهید. اگر هدف خاصی برایتان مفید باشد حتما در این مرحله آشکار خواهد شد. بگذارید راهنمای درونتان راه را به شما نشان دهد. قدم هفتم: دیگران را در موفقیتی که بدست آوردهاید، سهیم کنید. با گذشت زمان وقتی که مراحل بالا را طی کردید تدریجا استعدادها و تواناییهایتان شکوفا خواهد شد. وقتی به ندای درونتان گوش فرا میدهید و بهبودی و پیشرفت در زندگیتان حاصل میکنید، دیگر نمیتوانید مانع تغییراتی که شما را تبدیل به فردی موفق میکند، بشوید.
اغلب ما در درک و تحسین استعدادهایمان مشکل داریم، چرا که آنها چنان آرام و آهسته شکوفا میشوند که به نظر امری مهم نمیرسند. اموری که برای ما جذاب هستند و ما نمیتوانیم انجام آنها را متوقف کنیم نشانههای مهمی از اهدافی میباشند که ما درصدد بیان آن هستیم و درواقع کلیدهای اهداف زندگیمان هستند. از خودتان بپرسید: «دوست دارم چه کاری انجام بدهم؟»، «من معمولا مشغول انجام چه کاری هستم؟». به عنوان مثال من به عنوان یک جامعهشناس «نمیتوانم راجع به پیشرفت آگاهانه در زندگی صحبت نکنم». «من شیفته فرایند رسیدن به موفقیت و کامیابی میباشم و دوست دارم دیگران را نیز در پیشرفت خود سهیم کنم و من زمانی آموزش و نوشتن درباره دستیابی به موفقیت و پیشرفت فردی را به پایان خواهم رساند که به اهدافم رسیده باشم. من برای این منظور نه برنامهریزی کرده بودم و نه آن را میتوانستم پیشبینی کنم. این مسئله در نتیجه دنبال کردن علایق و خواستههایم بدست آمده است.» چه ما در دستیابی به موفقیت و کامیابی موفق بشویم یا نشویم، زندگی همیشه پاداشی عادلانه برای تلاشهایی که انجام دادهایم به ما خواهد داد.
با پاسخ گفتن به ندای درونمان وسیله معاش خود را فراهم میکنیم و جهان هستی همیشه از ما میخواهد که تا حد امکان، خود واقعیمان باشیم. یادمان باشد پس از کسب موفقیت، هدایا و شادی را که نصیبمان شده است را با دیگران قسمت کنیم و از آن طریق تغییری را در دنیای اطرافمان ایجاد نماییم و این یکی از بهترین تجربیات انجام شدهای میباشد که میتوانیم در زندگیمان کسب کنیم که برای دستیابی به موفقیت واقعی عاملی لازم و مهم است. زمانی که با درستی و اشتیاق زندگی میکنیم، موفقیت را بیشتر و بیشتر احساس خواهیم کرد.