hc8meifmdc|2011A6132836|Ranjbaran|tblEssay|Text_Essay|0xfcff59bc080000005e0e000001000100
قوانین سام والتون
ساموالتون در خانوادهای فقیر و تهیدست رشد یافت و این درحالی است که او بزرگترین فروشگاه خردهفروشی یعنی Wal-Mart را بنیان نهاد. در یکی از کتابهای ساموالتون با این عنوان «نحوه اداره موفق یک شرکت: 10 قانونی که من از آن بهره بردم.» میتوانید فرمول موفقیت در کسب و کارتان را به دست آورید. ساموالتون موسس فروشگاه خردهفروشی Wal-Mart در سال 1918 در خانوادهای فقیر که کشاورزی میکردند در منطقه روستانشین میسوری متولد شد. فقر و تنگدستی را که او در دوران کودکیاش تجربه کرد به او یاد داد که پول ارزش زیادی دارد و چگونه باید آن را به دستآورد. پس از تحصیل در دانشگاه میسوری ، او بلافاصله وارد شرکت J.C.Penny گردید جایی که او توانست خردهفروشی را در آن تجربه کند. او در جنگ جهانی دوم شرکت کرد و پس از آن به عنوان فروشنده موفق فروشگاههای بنفرانکلین که اجناس ارزانقیمت ارایه میکرد شد. در سال 1962 ایده تأسیس فروشگاههای بزرگتر خردهفروشی را در مناطق روستایی که اجناس ارزانقیمت و با تخفیف زیاد ارایه میکردند را مطرح نمود. مدیریت فروشگاه با این ایده مخالفت نمود. ولی ساموالتون ایده خود را پیگیری نمود و بدون هیچ تردیدی فروشگاه Wal-Mart را که بعدها تبدیل به یک فروشگاه مطرح خردهفروشی در جهان گردید، تأسیس نمود. در زمان مرگ والتون در سال 1992 دارایی خالص خانواده والتون نزدیک به 25 میلیارددلار تخمین زده شد. امروزه Wal-Mart فروشگاه خردهفروشی شماره یک جهان میباشد با بیش از 4150 شعبه در سرتاسر جهان. هماکنون فرمول موفقیت والتون در تجارت را برای شما ارایه میکنیم تا شما نیز آنها را آموخته و بکار ببرید. قانون اول: خود را متعهد به انجام کسب و کارتان کنید بیشتر از هر کس دیگری به شغل و حرفه خود ایمان داشته باشید. من توانستهام به تمام نقاط ضعف خود با اشتیاق و علاقه شدیدی که به کارم میورزیدم غلبه کنم. نمیدانم که آیا شما ذاتاً از چنین اشتیاقی در وجود خود برخوردار هستید یا اینکه میتوانید آن را بیاموزید اما به خوبی میدانم که شما قطعاً به این علاقه و اشتیاق شدید برای موفقیت در کارتان نیاز دارید. اگر شما آشنا به کارتان باشید هر روز به موقع سرکارتان خواهید بود و تا حد ممکن آن را به بهترین نحو انجام خواهید داد و خیلی زود این علاقه و اشتیاق شدید را به اطرافیان نیز منتقل خواهید کرد. قانون دوم: سود مالیتان را بین همه اعضاء تقسیم کنید و با آنان مانند یک شریک واقعی رفتار کنید با چنین عملکردی آنها مانند یک دوست و شریک با شما رفتار خواهند کرد و همگی با هم پیشرفتی فراتر از حداکثر انتظارتان خواهید داشت. و اگر دوست داشته باشید همگی به همکاری با یکدیگر ادامه خواهید داد و کنترل امور را در دست خواهید گرفت. اعضای شرکت را تشویق به خریدن سهام از شرکت نمایید اجناس را با تخفیف عرضه کنید و به اعضای شرکت ، سهامی برای دوران بازنشستگی اعطاء کنید. این بهترین چیزی بود که ما همیشه آن را انجام میدادیم. قانون سوم: شرکایتان را به رقابت وادارید. پول و مالکیت به تنهایی کافی نیست. دائماً و روز به روز به راههای تازه و جالبتر برای ایجاد رقابت میان شرکاء فکر کنید. اهداف بزرگ را مدنظر قرار دهید و افراد را تشویق به دستیابی به آن بنمایید و سپس امتیازات را ثبت کنید. برای قراردادهایی با مبالغ کلان ریسک کنید و اگر انجام امور روندی کند پیدا کرد از مدیران بخواهید تا در اجرای وظایف محوله به افراد جابهجایی و تغییر را ایجاد کنند تا رقابت در شرکت همچنان باقی بماند. بگذارید همه راجع به شگردها و راهکارهای بعدی که شما به کار خواهید برد فکر کنند چرا که شما نباید تبدیل به فردی قابل پیشبینی بشوید. قانون چهارم: تا حد امکان در مورد همه چیز با شرکایتان گفتوگو کنید هر چقدر آنها بیشتر از امور مطلع باشند شرایط را بیشتر درک خواهند کرد و هر چه شرایط را بیشتر درک کنند علاقه آنها به کار بیشتر خواهد شد و زمانی که آنها به کارشان علاقهمند شوند دیگر هیچ چیزی نخواهد توانست آنها را در انجام درست امور متوقف نماید. اگر شما به اعضاء اعتماد نکنید که بدانند امور چگونه در حال انجام است آنها خواهند فهمید که شما به معنای واقعی آنها را دوست و شریک خود نمیدانید. اطلاعات قدرت زیادی دارد و سودی که شما از دادن اختیار به اعضاء به دست میآورید بسیار بیشتر از خطری است که در صورت آگاهی رقبا پیش خواهد آمد. ادامه دارد