hc8meifmdc|2011A6132836|Ranjbaran|tblEssay|Text_Essay|0xfcff860c06000000a80c000001000200
نقد معماری
در دوره ی پست مدرن
مبحث «نقد
معماری»، شاخه ای از مباحث نظری معماری است که به مثابه ی " رفتار و نه داوری
صرف"[2] می باشد و بخش پر اهمیتی از مبانی نظری معماری محسوب می شود، به طوری
که هر گونه تحول در حوزه های مختلف معماری، بر پایه ی نقد معماری متکی است. سعی پژوهشگر
در این تحقیق بر آن است تا با جستجو در بحث نقد معماری، به تجزیه و تحلیل عمیق تری
نسبت به تعاریف متداول نقد و انواع نقد معماری بپردازد و از طریق بررسی یک نمونه، به
نقد معماری در دوره پست مدرن شناخت حاصل کنیم.
گفته شده
که منتقدان، هنرمندانی ناکام و شکست خورده و پرگویانی عاجز از خلق اثر معماری هستند
و با این سخن خواسته اند ارج و منزلت نقد و نقادی را کم کنند و هرگونه تحقیق و مطالعه
ای را در این وادی، واهی و بیهوده جلوه دهند. اگر چه در مقابل می توان پاسخ داد که
بسیاری از هنرمندان و معماران زبردست، در عرصه ی شرح و تفسیر آثار معماری و هنری هم
فعال بوده اند و از قضا برخی از منابع معتبر ادبیات معماری را چنین کسانی تولید کرده
اند؛ بنابراین، به جای ادامه ی این جدل می توان به ذکر این نکته بسنده کرد که نقد در
زندگی معمارانه ی ما حضوری جدی و غیر قابل انکار دارد.
یکی از نشانه
های این حضور، در مرحله ی طراحی معماری است. هنگامی که معمار به طرح خود نظر کرده،
آنرا تجزیه و تحیل می کند و درباره ی سلیم و سقیم کار خود با همکاران و صاحبنظران مشورت
می کند،در واقع به نقد اثر خود می پردازد.
از جهت دیگر"
مدارس معماری، پایگاه اصلی نقد معماری اند. دانشجوی معماری، هنگامی که طرح خود را به
دانشجوی دیگر نشان می دهد و نظر او را جویا می شود، باب بحث نقادانه را باز می کند.
در جلسه های تصحیح[3] میان مدرس و دانشجو گفت و گوی نقادانه برقرارمی شود.مدرسان هم
در جلسه های ارزیابی آثار دانشجویان، نقد معماری را به عرصه دعوت می کنند. مسابقه های
معماری هم از نقاط ظهور و بروز نقد معماری اند. این مسابقه ها، اغلب مجادلات مفصل و
داغی را درباره ی نحوه ی قضاوت و داوری آثار به دنبال دارند،امری که از حضور جدی نقد
حکایت می کند.همچنین از مصادیق بارز نقد معماری، مقاله های متعددی است که در تفسیر
و شرح آثار معماری، در کتاب ها و مجله های معماری منتشر می شوند،"[4] و بطور کلی
تاریخ و مبانی نظری معماری بر شانه ی نقد معماری ایستاده است.
نقد معماری
از مباحث مهجور و فراموش شده ی جامعه ما می باشد و می توان گفت که تاکنون تحقیقات جدی
و در خور آن انجام نشده است. نه تنها مطالعه و تحقیق متمرکز درباره ی مبانی نظری نقد
معماری در جایی به چشم نمی خورد، بلکه در عرصه ی عملی نیز اشتغال به کار نقد و تحلیل
آثار معماری چندان رواجی نیافته است[5]. "در نشریات گذشته و اخیر به ندرت مقاله
ای قابل اعتنا در شرح آثار معماری دیده می شود. آن چه موجود است از جمله ترجمه ی مقاله
های نویسندگان غربی است و نه حاصل تفکر محقق ایرانی."[6]
بنابراین
به نظر می رسد تحقیق در حوزه ی نقد معماری از جمله مسائل بسیار مهم و ضروری در فضای
معماری حاکم بر جامعه ی ما می باشد.
1.تعریف
نقد معماری
نقد در تلقی
عام، همان عیب جویی و خرده گیری تصور شده است. با این وجود، آنچه در حوزه های تخصصی
از این واژه دریافت می شود، مضمون گسترده تری دارد. "نقد اثر معماری، اغلب به
معنای توصیف، تفسیر و ارزیابی آن فهمیده می شود."[7] به این معنی که در هر متن
نقادانه ی کاملی می باید هر سه وجه مذکور موجود باشد. گرچه برخی، نقد را همان"داوری
درباره ی کیفیت و ارزش زیبایی شناسانه ی اثر دانسته اند"، اما از آنجا که
"رای زدن و داوری کردن درباره ی نیک و بد و سره و ناسره ی آن ها مستلزم معرفت
درست و دقیق آن امور است،"[8] لذا می توان برای نقد معماری، تعریفی عام قایل شد
و آن را شناخت اثر معماری" از روی خبرت و بصیرت"[9] گفت. سخن مذکور به این
معناست که نقد اثر معماری، جستجوی حقیقت آن است.
تامل درمعنای
لغوی نقد، فهم بهتر این واژه را فراهم می کند. نقد در لغت "چیزی برگزیدن"[10]
است. این واژه به معنای" جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره، تمیز دادن خوب از
بد، آشکار کردن محاسن و معایب سخن"[11] و امثال آن هم آمده است.
معنای عیب
جویی نیز که از لوازم به گزینی است، ظاهراً از قدیم در اصل کلمه بوده است. و به هر
حال ازدیر باز این کلمه در فارسی و تازی بر وجه مجاز، در مورد شناخت محاسن و معایب
کلام به کار رفته است.[12]
اما همانگونه
که قبلاً هم ذکر شده، هر گونه خرده گیری از امری معین موکول به تدقیق در ذات و چیستی
آن است. به همین سبب نقد یک مطلب به منزله ی فهم حقیقت آن است.
در باب معنی
نقد باید افزود که این واژه «داوری از چشم دیگران» هم گفته شده؛ و تعریف دیگر واژه
ی نقد «داوری ارزش ها» بوده است. اینجا، حضور مفهوم داوری، به معنی تلقی نقد، به مثابه
«یک ابزار است و نه شلاق». بنابراین برای آنکه نقد به رتبه ی وسیله ای برای تحدید و
ارعاب و ایراد و خرده گیری تنزل نکند، می باید برای آن معنای وسیعی قایل شویم. به همین
سبب بسیاری از صاحب نظران، این واژه را ناظر به حوزه ای گرفته اند که در آن درباره
ی آرا و اندیشه ها، ارزش ها و قابلیت های هنری، وجوه کمی و کیفی تک بناها و مجموعه
های ساختمانی و همچنین بنا و بستر آن، ذوق و سلیقه ی طراح و بالاخره ارزش های فرهنگی
و اجتماعی مربوط به اثر، گفتگو می شود."[13]
مترادف لفظ
فارسی نقد در لاتین Criticism است. از آنجا که غالب منابع قابل
اعتنای نقد ادبی و هنری و از جمله معماری در مغرب زمین شکل گرفته، بنابراین تدقیق در
معنا و ریشه ی این لغت در همان بستر فرهنگی هم حائز اهمیت است.
" واژه
ی Critic در اواسط قرن شانزدهم میلادی در زبان انگلیسی پیدا شده،
با این وجود اصل آن از Kriticus یونانی به معنای «قاضی» گرفته
شده است. در همین زمینه در جای دیگر آمده است که فعل to
Criticize اغلب به معنای «عیب جویی از» و «حکم کردن درباره ی»،
استفاده شده است. اما حکم کردن درباره ی چیزی هنوز تصویر روشنی از ریشه ی فعل به دست
نمی دهد، چرا که واژه ی یونانی Krinein به سادگی به مفهوم تمییز یا سنجش است. لذا معنی قریب به خود فعل to
Criticize، مفهوم فنی و رایج، قضاوت درباره ی چیزی یا سنجش ارزش ها و ضد ارزش
ها و یا ارزیابی است."[14]
اما در تعریف
جدیدتری که از نقد در دوره ی پست مدرن بدست آمده، بحث داوری و قاضی بودن به کلی رد
شده است . رولان بارت معتقد است:
" در
میان همه ی خوانندگان، خواننده ای هست به نام ناقد. بارت او را نیز مانند دیگرخوانندگان،
اما خواندنش را خواندنی ژرف می داند. ناقد نمی تواند ادعا کند که اثر را برای دیگر
خوانندگان معنا می کند و یا آنرا روشن تر می سازد. زیرا در حقیقت چیزی روشن تر از خود
اثر وجود ندارد. ناقد در واقع سخن خود را درباره ی اثر ارائه می دهد.
بارت پندار
قاضی بودن را در مورد نقد رد می کند و در کتاب « نقد و حقیقت» نگرش نقد نو را در برابر
آن می گذارد. براساس تعریف نوین نقد که متاثر از ساختارگرایی است، نقد نوعی فرا زبان
(meta-Langage) است، یعنی زبانی که درباره ی زبان دیگر سخن
می گوید."[15] بارت درکتاب نقد و حقیقت گفته است:
" نقد
دانش نیست. نقد با معناها سروکار دارد و دانش معناها را پدید می آورد. نقد به گمان
برخی از صاحب نظران، جایگاهی واسطه ای میان دانش و خواندن دارد؛ نقد زبانی را دراختیار
گفتار نابی که خواندن را انجام می دهد، می گذارد و گفتاری (از میان گفتارهای دیگر)
به زبان اسطوره ای که سازنده ی اثر است، می بخشد. مناسبت نقد با اثر همان مناسبت یک
معنا با یک فرم است. ناقد نمی تواند مدعی برگردان اثر و به ویژه روشن تر کردن آن باشد
زیرا هیچ چیزی روشن تر از خود اثر وجود ندارد.کاری که از ناقد برمی آید، تولید گونه
ای معنا از راه جدا کردن معنا از فرم یعنی همان اثر است."[16]
" نقدقدیمی
(کلاسیک) ناتوان از دیدن یا به کار بردن نمادها، یعنی همزیستی معناهاست، و به محض فراتر
رفتن از کاربردهای تنگ و خرد باورانه ی زبان، کارکرد نمادین بسیار عامی که امکان تشکیل
فکرت ها، تصورها و آثار را می دهد، مخدوش، محدود یا سانسور می شود."[17]
2. انواع
نقد معماری
برای مطالعه
ی انواع نقد معماری، یکی از مراجع معتبر، کتاب «معماری و اندیشه ی نقادانه»، اثر وین
اتو است که در سال 1978 نوشته شده است و از لحاظ زمانی در حوزه ی پست مدرن قرار می
گیرد.
نکته ای
که در ابتدا لازم است بدان اشاره شود این است که، وین اتو هم با تعریف رولان بارت از
نقد موافق است و معتقد است که نقد"نوعی رفتار است و نه داوری صرف."[18]
او در فصل
های دوم و سوم و چهارم، ده نوع نقد معماری را در سه دسته معرفی کرده است. البته لازم
به ذکر است که او پاره ای از شیوه های نقد معماری را با اقتباس از دسته بندیهای مرسوم
در حوزه ی نقد ادبی معرفی کرده است.
" انواع
نقد معماری در نظر او عبارتند از:
1- نقد معیاری[19]
2- نقد تفسیری[20]
3- نقد توصیفی[21]
اتو نقد
معیاری را چنین معرفی کرده است: نقد معیاری بر این عقیده استوار است که در جایی بیرون
از ساختمان یا مجموعه ی شهری، سرمشق و الگو و قاعده و قانونی وجود دارد که ارزش وموفقیت
اثر با آن سنجیده می شود.
چهارنوع
نقد معیاری عبارتند از: نقد نظریه ای؛ نقد مبتنی بر دستگاه فکری (منظومه ای)؛ نقد گونه
ای؛ نقد کمی یا مقیاسی .
در نقد نظریه
ای، اصلی اساسی و عمومی و سنجش ناپذیر وجود دارکه نقد بر آن مبتنی است.شعارها و ادعاهایی
چون «فرم از کارکرد تبعیت می کند»،«هر چه کمتر،بهتر»،« تزیین جنایت است»، را معیار
و ملاک نقد نظریه ای می داند.
نقد منظومه
ای گونه ای از نقد معرفی شده است که در آن ناقد هیچ گاه خود را در حصار نظریه ای قاطع
و صریح قرار نمی دهد و به این ترتیب، خرده گیران نمی توانند به کار او برچسب ساده انگار
یا ناکارآمد و تاریخ مصرف دار بزنند. ازنظر اتو، تعریف ویتروویوسی از سه وجه «راحتی
و استحکام و سرور» دراین نوع نقد قرار می گیرد. او می افزاید که در سنت نقد ادبی و
هنری، این گونه را نقد فرمالیستی (شکل گرایانه) نام نهاده اند.
نقد گونه
ای روشی معرفی شده که براساس انواع ساختاری- کاربردی یا همان گونه ها شکل گرفته است.
او از سه وجه مشخص در تحلیل بناها بر طبق نقد گونه ای سخن می گوید: «سازه و کاربرد
و صورت» و می نویسد: نقد گونه ای، که به سازه توجه دارد، آثار را با توجه به مصالح
و الگوهای فنی- که اثر را شکل داده است- ارزیابی میکند.
در نقد کمی،
از معیارهای عددی، که دقت بسیار دارد، استفاده می شود و آن معیارها ملاک داوری قرار
می گیرد. معیارها ممکن است حداقل های لازم، حد وسط ها،یا شرایط مرجح را نشان دهند.
نقد تفسیری
بسیار شخصی تلقی می شود و منتقدی که مطابق این روش پیش می رود، مدعی تعلق به هیچ نظریه
یا دستگاه فکری یا معیار خاصی نیست و البته ارزیابی عینی و محاسبه ای هم به دست نمی
دهد.
در عوض،
منتقد اهل تفسیر می خواهد که نظرگاه دیگران را چنان تغییر دهد که مسائل را چون او ببینند.
اتو نقد
تفسیری را به سه دسته ی نقد جا نبدارانه و نقد القایی و نقد ذوقی تقسیم کرده است.
منتقد جانب
دار در درجه ی نخست تحسین دیگران را برمی انگیزد، نه اینکه داوری کند. فی الواقع، او
پیش از این قضاوت خود را انجام داده است، لیکن اکنون می خواهد ما را متقاعد به قبول
فتوای خود کند.
نقد القایی،
به جای آنکه بر شیوه ی نگاه ما اثر بگذارد، احساسات ما را مخاطب قرار می دهد. بر خلاف
نقد جانب دارانه، که بالاخره به عقلانیت تظاهر می کند، نقد القایی فقط با حوزه ی احساس
سر و کار دارد.
در نقد ذوقی،
منتقد به هنرمند تبدیل می شود و نقد به اثر هنری. در این نوع نقد، اثر معماری دیگر
موضوع نقد نیست، بلکه محمل خلق اثر هنری است که به واسطه ی نقد معماری شکل گرفته است.
نقد توصیفی
بیش از دیگر انواع نقد بر حقایق استوار است. این نقد درگیر قضاوت یا حتی تفسیر نیست،
بلکه به ما کمک می کند تا آنچه را واقعاً هست ببینیم. سه گونه نقد زیر مجموعه ی نقد
توصیفی قرار می گیرد: نقد تشریحی، نقد زندگی نامه ای، نقد زمینه ای.
نقد تشریحی
از نظر بسیاری اصلاً نقد نیست، چون کاری به خوبها و بدها ندارد. در این نقد، اثر به
سادگی توصیف می شود، اما در عین حال منتقد توجه ما را به وجوه خاصی از موضوع هدایت
می کند و ما را وا می دارد که آن نکات را به دقت ببینیم تا به این ترتیب تجربه ای تازه
و فهمی جدید فراهم آید.
نقد زندگی
نامه ای، برای مخاطب زمینه ای را فراهم می کند که در آن، نکات بیشتری از بنا را بفهمد،
هدف از نقد زندگی نامه ای این است که منطق پیشرفت هنرمند را بفهمیم تا بتوانیم نیت
او را در هر یک از کارهایش ببینیم. این تشخیص زمینه هایی را معلوم می کند که بدون داشتن
آنها، داوری کور و تحمیلی خواهد بود.
اتو در شرح
نقد زمینه ای می نویسد:
برای فهم
کامل هر بنا، نوع دیگری از اطلاعات توصیفی وجود دارد که به طور اخص، اخباری درباره
ی مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی طرح آن را شامل می شود. در چنین نقدی، پرسشهایی
از این دست نقد را هدایت می کنند: چه فشارهایی بر طراحان و کارفرمایان وارد می شود؟
چه امکاناتی مهیا بوده است؟ کدام موانع برطرف نشده است؟"[22]
پس از مطالعه
ی دسته بندی وین اتو از انواع نقد معماری، چنین به نظر می رسد که شیوه های مذکور از
هم مستقل و مجزا است و هر یک مبلغ راه ویژه ای در نقد معماری است، لیکن در نظری دقیق
تر می توان دریافت که شیوه های مذکور مستقل از یکدیگر نیست؛ بلکه همان طور که خود نویسنده
هم نوشته است،"گاه ممکن است شیوه ای به شیوه ی دیگر منتهی شود یا یکی در مقدمه
ی دیگری واقع شود و یا اصلاً از یک شیوه به منزله ی ابزاری برای تحقیق شیوه ای دیگر
استفاده شود."[23]
3. تجزیه
وتحلیل نمونه ای از نقد معماری دوره پست مدرن
رابرت ونتوری
از منتقدان معماری معاصر است که با کتاب پیچیدگی و تضاد در معماری به عنوان منتقد و
نظریه پرداز معماری پست مدرن مطرح شد. با ذکر نمونه ای از نقد او به معماری مدرن بحث
را ادامه می دهیم:
پیچیدگی
و تضاد در مقابل ساده سازی یا شگرف نمایی
"معماران
ارتدوکس مدرن تمایل داشته اند تا پیچیدگی را به گونه ای ناکافی یا نا منسجم به رسمیت
بشناسند. این گروه از معماران، در تلاششان برای قطع رابطه با سنت و شروع مجدد همه چیز،
عناصر ابتدایی و اولیه را به زیان عناصر متنوع و پیچیده تقدیس کردند. آن ها، به عنوان
شرکت کنندگان در یک جنبش انقلابی، تازگی نقش های مدرن را ستایش کردند و پیچیدگی های
آن ها را به دست فراموشی سپردند. آنان در نقش اصلاح گر، به گونه ای پیوریتنی از جدایی
و طرد عناصر، به جای تضمین الزامات مختلف و سازگار کردن آن ها، دفاع کردند. فرانک لوید
رایت، به عنوان یکی از پیشگامان نهضت مدرن و کسی که با شعار «حقیقت در برابر جهان»
بزرگ شد، نوشت: «منظرهایی از چنان سادگی بسیار گسترده و دوررس در مقابل من گشوده خواهد
شد و چنان هماهنگی هایی در ساختمان پدیدار خواهد شد که تفکر و فرهنگ جهان مدرن را دگرگونی
و تعمق بخشد. این باور من است. » و لوکوربوزیه، یکی از بنیان گذاران ناب گرایی، از
صور بزرگ اولیه ای سخن گفت که به ادعای او «متمایز و بدون ابهام» بودند. معماران مدرن،
به استثنای معدودی از آنها، ابهام را به دور افکندند. اما اکنون موضع ما متفاوت است.
«در همان حال که مسائل از حیث کمیت، پیچیدگی و دشواری رشد می کنند، سریع تر از گذشته
هم تغییر می کنند» و بیش تر محتاج رویکردی هستند که اگوست هکشر توصیف می کند: «انتقال
از دیدگاهی نسبت به زندگی به عنوان چیزی ماهیتاً ساده و منظم به دیدگاهی از زندگی به
مثابه چیزی پیچیده و طنز آمیز، مسیری است که هر فرد با رسیدن به بلوغ آن را طی می کند.
اما بعضی از اعصار این تحول را تشویق می کنند. در آن ها نگرش پارادوکسیکال یا دراماتیک
، کل صحنه ی فکری را تحت الشعاع قرار می دهد… در میان
سادگی و نظم، عقل گرایی متولد شده است، اما عقل گرایی عدم کفایت خود را در هر عصر خیزش
اثبات کرده است. بنابراین تعادل باید از تقابل افراد خلق شود. آن آرامش درونی که انسان
ها به دست می آورند. باید نشان تنشی میان تقابل ها و عدم تعیین ها باشد… احساس تمایلی
نسبت به پارادوکس اجازه می دهد چیزهای ظاهراً نامتشابه کنار یکدیگر وجود داشته باشند
و همان عدم تجانس آن ها نوعی از حقیقت را القا می کند.
عقلانی کردن
به خاطر ساده کردن هنوز رایج است، گرچه این گونه عقلانی کردن ها از استدلال های اولیه
ظریف تراند. آن ها بسط هایی در پارادوکس با شکوه میس وندرو محسوب می شوند که می گفت:
«کم تر، بیش تر است».
آموزه ی
کم تر،بیش تر است بر پیچیدگی مرثیه می خواند و طرد را به خاطر مقاصد بیانی توجیه
می کند. این آموزه یقیناً به معمار اجازه می دهد «در تعیین مسائلی که می خواهد حل کند
به شدت انتخاب گر باشد. اما اگر روح معمار باید به شیوه ی نگرش خاص خود به جهان متعهد
باشد، چنین تعهدی یقیناً به این معناست که معمار تعیین می کند که مسائل چگونه باید
حل شوند نه این که بتواند تعیین کند که کدام مسائل را حل خواهد کرد.
او فقط به
بهای جدا کردن معماری از تجربه ی زندگی و نیازهای جامعه می تواند ملاحظات مهم را طرد
کند. اگر ثابت شود بعضی مسائل غیر قابل حل اند، او می تواند این را بیان کند:
در نوع تضمین
کننده و نه طرد کننده ی معماری جایی برای قطعات مختلف، برای تضاد، برای بداهه، و برای
تنش های حاصل از آن ها وجود دارد. پاویون های عالی میس وندرو الزامات معتبری برای معماری
دادند، اما جنبه ی انتخابی محتوا و زبان آن ها محدودیت و در عین حال قدرت شان محسوب
می شود.
جایی که
سادگی نتواند کار کند، خاصی و ناپختگی حاصل می شود، ساده سازی پرهیاهو به معنای بی
روح و ملال آور است. کم تر، کسل کننده است."[24]
با دقت در
متن فوق، مشاهده می شود که نقد اصلی رابرت ونتوری به معماری مدرن، تاکید آن معماری
و معماران برتر آن بر سادگی و استفاده از فرم های اصلی و خالص و تزیینات می باشد.
از آنجا
که نحوه ی نگرش علم به جهان هستی در دهه ی شصت و هفتاد میلادی بسیار متحول شد و رویکرد
دانشمندان و فیلسوفان به جهان هستی با پیچیدگی همراه شد، متفکران معماری دوره ی پست
مدرن هم با تکیه بر آن رویکرد، توجه بسیاری به مسئله ی پیچیدگی و تضاد در معماری نمودند
و از این طریق نقدهای اساسی و ریشه ای بر معماری مدرن و اندیشه های پیشگامان آن وارد
کردند. بنابراین می توان تاثیر روح زمان را در نقد معماری دوره پست مدرن مشاهده کرد.
از دیگر
مسائلی که می توان به آن اشاره کرد، ویژگی شخصیتی رابرت ونتوری است. او همواره به بی
نظمی علاقمند بود و سعی می کرد در همه ی احوال، نظم موجود را بشکند و به بی نظمی بپردازد.
" انتقال
از دیدگاهی نسبت به زندگی به عنوان چیزی ماهیتاً ساده و منظم به دیدگاهی از زندگی به
مثابه چیزی پیچیده و طنز آمیز مسیری است که هر فرد با رسیدن به بلوغ آن را طی می کند."[25]
پس از مطالعه
ی نقد او بر معماری مدرن، متوجه می شویم که او در برابر نظم معماری مدرن، بی نظمی را
مطرح می کند که حاصل دیدگاه او نسبت به جهان هستی است.
در مجموع
می توان نتیجه گرفت که در نقد دوره ی پست مدرن مسائل متعددی مانند: ویژگی های شخصیتی
منتقد، تحولات جامعه، روح زمانه، مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مطرح در محیط اثر معماری
و … تاثیرگذارند و نمی توان در این دوره بصورت
تک بعدی به نقد اثر پرداخت. بلکه دیدگاه چند بعدی نگر بر تجزیه و تحلیل و نقد پدیده
ها حاکم شده است.
نتیجه گیری:
از این تحقیق
نتایج زیر بدست آمده است.
1- نقد معماری
در دوره ی پست مدرن، بسیار فراتر و پیچیده تر از داوری کردن و یا سنجش نیک و بد یک
اثر معماری تعریف می شود. می توان گفت نقد معماری در این دوره به معنای خوانش مجدد
اثر و کشف معانی و رمزهای نهفته درآن می باشد.
2- نقد خواندنی
ژرف است، نقد در اثر گونه ای قابل فهم بودن کشف می کند و در آن به تاویلی دست می یابد.
3- پس از
مطالعه ی اندیشه های وین اتو و تجزیه و تحلیل انواع نقد ذکر شده، به این نتیجه می رسیم
که نمی توان در دوره ی پست مدرن، اثر معماری را با یکی از انواع نقد معماری، بطور کامل
مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بلکه باید به روش ترکیبی از آنها استفاده کرد.
4- پس از
مطالعه ی نقد رابرت ونتوری به معماری مدرن و تجزیه وتحلیل داده های آن نقد متوجه می
شویم که نقد معماری در دوره ی پست مدرن تحت تاثیر عوامل متعددی مانند ویژگی های شخصیتی
منتقد، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه، زمان و مکان مورد بحث، روش نقادی انتخاب
شده توسط منتقد قرارداد و در مجموع فرایند پیچیده تری نسبت به دوره های گذشته پیدا
کرده است.
5- نمی توان
در این دوران بصورت تک بعدی به نقد اثر پرداخت و بعنوان نمونه اثر را تنها با معیار
عملکرد سنجید.بلکه به نظر می رسد که دیدگاه پلورالیستی بر تجزیه و تحلیل و نقد پدیده
ها حاکم شده است و باید اثر را با رویکردی فرا معیاری نقد کرد.رویکردی که اثر را با
معیار هایی مانند: فرم،فضا،عملکرد،تکنولوژی،رابطه با محیط مورد نقد قرار می دهد.
فهرست منابع:
1-بارت،
رولان- نقد و حقیقت- ترجمه شیرین دخت دقیقیان- انتشارات مرکز-1377
2- خویی،
حمید رضا –مقدماتی در باب نقد آثار معماری- مجله
معماری و شهرسازی شماره61-60- اسفند 1379
3-خویی،حمید
رضا- صور نقد معماری در کتاب معماری و اندیشه ی نقادانه- فصل نامه خیال- شماره3- پاییز1381
4- زرین
کوب، عبدالحسین- نقد ادبی- انتشارات امیر کبیر- 1373
5- کهون،
لارسن- از مدرنیسم تا پست مدرنیسم- ویراستار فارسی: عبدالکریم رشیدیان- نشر نی-1381
6- معین،
محمد- فرهنگ فارسی- انتشارات امیر کبیر- چاپ هفتم-1371
7- Attoe،
Wayne – Architecture and Critical Imagination- John willey &
sons -London-1978
[1] - عضو
هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین imanraeisi@hotmail.com
[2] - خویی،
حمیدرضا- صور نقد معماری در کتاب معماری و اندیشه ی انتقادی- ص.142
[3]- Correction
[4] - خویی،
حمیدرضا- مقدماتی در باب نقد آثار معماری- ص.74
[5] - نگارنده
مقاله با آگاهی از این معضل،مجموعه جلسات " معرفی و نقد معماری امروز ایران"
را برنامه ریزی و اجرا کرده است. این مجموعه جلسات به همت انجمن فرهنگی جامعه مهندسان
معمار ایران از تاریخ 31 اردیبهشت 1383 - در پنج شنبه های آخر هر ماه و در خانه هنرمندان
ایران از ساعت 16تا19- برگزار می شود.برای مطالعه ی گزارش پنج جلسه ی اول این مجموعه
جلسات مراجعه کنید به: رئیسی ،ایمان-معرفی و نقد معماری امروز ایران؛پنج تجربه-مجموعه
مقالات سومین همایش سالانه جامعه مهندسان معمار ایران-مهر ماه 1383 – ص 34
[6] - خویی،
حمید رضا- مقدماتی در باب نقد آثار معماری- ص75
[7] - Attoe،
Wayne- p.8
[8] - زرین
کوب، نقد ادبی، ص.6
[9] - همانجا-ص.6
[10] - همانجا-
ص.5
[11] - معین،
محمد- فرهنگ فارسی- جلد چهارم- ص.4784
[12] - یکی
از معانی واژه ی «نقد»،گزیدن است؛ و در تعبیر عرب «نقدته الحیه» یعنی مار او را گزید.
(درگاهی، محمود- نقد شعر در ایران- ص.200)
[13] - خویی،
حمید رضا- مقدماتی در باب نقد آثار معماری- ص76
[14] - همانجا-ص77
[15] - بارت،رولان-نقد
و حقیقت-ص.3و4
[16] - بارت،
رولان- همانجا-ص.73
[17] - همانجا-ص.51
[18] - attoe،
Wayne، p.3
[19]- normative
criticism
[20] - interpretive
criticism
[21] - descriptive
criticism
[22] - خویی،
حمید رضا- صور نقد معماری در کتاب معماری و اندیشه ی انتقادی- صص.143-152
[23] - همانجا-
ص.153
[24] -ونتوری،
رابرت- پیچیدگی و تضاد در معماری- صص.338-336
[25] - ونتوری،
رابرت- پیچیدگی و تضاد در معماری-ص.
ایمان رئیسی