مقاله ها
1398/12/21
hc8meifmdc|2011A6132836|Ranjbaran|tblEssay|Text_Essay|0xfcff86a7010000007509000001000100

علی‌رضا بهرمان
صبح اول وقت با بچه‌ها قرار داشتیم تا بیایند سردر باغ ملی، داربست تعمیرات را ببندند. هوا خنکی بهار را داشت. وقتی رسیدم هنوز هیچکدام نیامده بودند. به نرده‌های کنار خیابان تکیه زدم، فکر کردم، جستجو در گستره تاریخ و تعمق در بقایای آن کمک می‌کند تا خویشتن را بیابیم و زندگی را برای خود تعریف کنیم. فکر کردم انسان همیشه گذشته خویش و در مفهومی کلی، گذشته همه انسان در طول تاریخ را با دیده احترام نگریسته است، و همپای تلاش برای آینده، گذشته را نیز کنکاش کرده تا ردپای نیاکان خویش را بجوید. فکر کردم هر چه این یافته‌ها بیشتر و دقیق‌تر می‌شوند، علاقه‌مندی انسان نیز در این جستجو فزونی می‌یابد. در این اندیشه بودم و بی‌‌اختیار در ذهنم تصاویری دیدم مبهم، از دسته‌های سرگردان انسان که دشت‌هایی وسیع از تاریخی بسیار دور را می‌پیمودند. سرزمین‌هایی پوشیده از تاریکی، هراس و یخ‌زده از سرما. در خود اندوهی را احساس کردم. اندوهی که همچون ریسمانی می‌کرد و همه انسان تاریخ را به یکدیگر پیوند می‌داد.
در آن دم این شعر از خاطرم گذشت، روزگاری بنایان پیر اینجا ایستادند و به دریای بیکران نگریستند و گفتند ما آفتاب لب بامیم و بدینسان حق با آنان بود زیرا که مردند و اکنون من اینجا ایستاده‌ام و به دریای بیکران می‌نگرم. به خود آمدم. در مقابل، عمارت سردر باغ ملی را داشتم. عمارتی که از تهرانش می‌شناسند و تهران را از آن. تهران، شهری نه چندان با تاریخی کهن، اما شهری که چون قلبی است بر این سرزمین، قلبی که تاریخ معاصرش همواره در آن تپیده است و خاطراتی بس تلخ و شیرین در خود دارد، از روزهای ناباوری تا باورهای خوب. از افسانه عصیان و طی صالح تا پرده‌های حسین آقا قوللر، از فالگیر استاد غفاری تا سقاخانه‌هایی که روشنای شمعی داشتن، از آرزوهای دخیل شده بر توپ مروارید تا اندیشه‌های روشن میرزاتقی‌خان از روزی که فتح شد تا روزهایی که فتح کرد، تا شکوه انقلاب، همه و همه را بر کوچه‌‌ها و پس کوچه‌های خود ثبت کرده است، هر چند از آن کوچه‌های پیچاپیچ نفسی بیش باقی نمانده، و رد پای آنها را امروز بایست در صدای دلنشین پیرمردها و پیرزن‌ها شنید که قصه گونه و آه‌کشان بازگویش می‌کنند، اما هنوز در خیابان شلوغ و کر شده از بوق و دود، نگاه ناگهان بر قامت عمارت سردر باغ ملی می‌نشیند که گویی مامنی است، سایه‌ای کوچک در تابستانی داغ که در آرامشش می‌توان نشست، می‌توان دوست داشتن را نفس کشید، می‌توان به استاد علی کرمانی گفت خسته نباشی، دست مریزاد.

تاریخچه:
سردر باغ ملی عمارتی است ساخته شده به سال 1340 هجری قمری. این عمارت بر سکوی عمارت دیگری در همین مکان و با شمایلی نه چندان بی‌شباهت با بنای اولیه ساخته شد. در شمال عمارت سردر باغ ملی میدانی بوده که تمرینات نظامی قشون، در عهد قاجار در آن انجام می‌پذیرفته و به نام میدان مشق معروف بوده است.
میدان مشق حد فاصل بین خیابان‌هایی بوده که امروزه با نام‌های خیابان سرهنگ سخایی در شمال، خیابان امام خمینی در جنوب، خیابان سی‌تیر در غرب و خیابان فردوسی در شرق داشته نامیده می‌شود.
میدان مشق از میادین عهد فتحعلی‌شاه قاجار است و در آن دوره تنها بنای موجود در آن، ساختمان قزاقخانه در شمال آن بوده است. در، ورودی ضلع جنوبی این میدان بنای سردری وجود داشته که پس از تغییر کاربری میدان از محل تمرینات نظامی به باغ ملی، که در عهد سردار سپهی رضاخان اتفاق افتاد، عمارت سردر قبلی تخریب و در جای آن عمارت فعلی بنا شد. بر اساس تصاویر بر جای مانده از عمارت قبلی، مشخص می‌شود که این عمارت مشابهت زیادی با عمارت تخریب شده قبلی دارد.
میدان باغ ملی بعدها با ساخته شدن عمارت‌های دولتی در آن رفته‌رفته موجودیت باغ‌مانند خود را از دست داد و با ساخته شدن ساختمان‌های شهربانی کل کشور، ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس، ساختمان وزارت امور خارجه و ساختمان موزه ایران باستان و کتابخانه ملی در آن به صورت مرکز ساختمان‌های اداری در آمد و از آن میدان تنها عمارت سردر باقی ماند و نام آن سینه به سینه با نام باغ ملی تداوم یافت.
بر دروازه‌های عمارت سردر باغ ملی یک سال پس از اتمام بنا، درهایی نصب شد که بسیار باشکوه و زیبا بودند و خوشبختانه با گذشت زمان و بی‌مهری آن، هنوز هر چند با پذیرش آسیب اما درها پای برجای مانده‌اند.

معرفی بنا:
در یک نگاه اجمالی به سردر باغ ملی یا سردر میدان مشق که اکنون برپای مانده است با عکسی که از سردر میدان مشق زمان قاجاریه که یکسره ویران شده است، در می‌یابیم چه اندازه معماری و دیگر ویژگی‌های این دو بنا به یکدیگر نزدیک است.
گونه طاق هلالی بزرگ میانی، مواد و مصالح ساختمانی ازاره‌های سنگی، کاشی‌کاری و حتی نقوش آنها، شباهت این دو بنا را که اولی بر پای و دومی به کلی از بین رفته است، نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند.
نمای بیرونی سردر میدان مشق، یعنی آن سو که به سمت خیابان سپه (امام خمینی) است از سه دروازه، هشت ستون که دو به دو نزدیک یکدیگر و در دو سوی طاق‌ها قرار دارند شکل گرفته شده است. نمای درونی یعنی سویی که رو به ساختمان (بریگارد قزاق) زمان قاجار دارد، نیز با تفاوتی چند یعنی بدون ستون‌ها، همین گونه است.
طاق‌ها در هر سه دروازه هلالی است. بر بالای طاق میانی که بر دروازه بزرگ و اصلی است یک اشکوب متشکل از اطاقی مستطیل شکل با پنجره‌هایی چند با طاق‌های هلالی و سقفی شیروانی ساخته شده است. از این اطاق به عنوان نقاره‌خانه استفاده می‌شده است.
با اینکه عناصر معماری این دروازه همگون نیست و متفاوت می‌نمایاند، اما در مجموع بسیار دلنشین است. در بنای سردر باغ ملی از ترکیب آجر، سنگ، کاشی، چوب و فلز بهره گرفته شده است. معمولا در بناهایی که عناصر معماری متفاوت به کار رفته، ترکیبی ناهمگون به وجود آمده است، مانند بنای تئاتر شهر، اما در بنای سردر باغ ملی چنان این ترکیب مناسب است که بنا منسجم و شکیل و یکپارچه به چشم می‌آید.
پهنای دروازه باغ ملی از شرق به غرب کمی کمتر از 27 متر است. این پهنا در سالیان پیش، بیش از اینها بوده، چه بر پایه یک عکس قدیمی در دو پهلوی دروازه‌های کوچک دو اطاق برابر و متقارن نیز بوده است که آنها را ویران کرده‌اند. امروز به جای اطاق شرقی، ساختمان زیبای پست و به جای اطاق غربی، ساختمان وزارت امور خارجه قرار دارد که کاملا به دو سوی دروازه‌ها چسبیده‌اند.
شالوده دروازه از کف خیابان، سنگی است. بدین گونه که پایه ستون‌ها و پایه طاق‌های هلالی بر سنگ گذاشته شده است. در گذشته نیز کف خیابان سنگفرش بوده است اما امروز که خیابان‌های منتهی به آن آسفالته است، بخش‌هایی از پی سنگی این دروازه زیر آسفالت مدفون است. در این بررسی اجمالی دروازه میدان مشق از سه دیدگاه مورد نظر قرار گرفته است:
1 _ نمای بیرونی و درهای آن.
2 _ نمای درونی.
3 _ اشکوبی که روی طاق‌ بزرگ ساخته شده است.

1 _ نمای بیرون و درها:
هشت ستون دو به دو کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و در طرفین هر طاق بر پای شده‌اند. هر ستون روی پایه‌ای سنگی جداگانه به گونه‌ای استوار است که یک ستون جلو و ستون نزدیک به آن به اندازه پایه ستون عقب‌تر است. که اینگونه کاربرد با سایه روشن‌های روز و نور، جلوه ویژه‌ای به بنا می‌بخشد. ستون‌ها گرد و آجری هستند. سرستون‌ها نیز از آجرهای قالبی به شکل برگ کنگر می‌باشند. که این خود نمونه‌ای است یگانه. قاب کاشی‌کاری بالای طاق بزرگ از دو در سمت راست آن «بسم‌الله الرحمن الرحیم» و در سمت چپ آن «نصر من‌الله و فتح القریب» آمده است. در وسط این دو، که درست میان طاق است به گونه برجسته «فی سنه 1340» آمده است. قاب‌های کاشی‌کاری بالای طاق‌های کوچک نیز قرینه و شامل 21 گلوله توپ است. جابه‌جا بین این نقوش قرینه، نقوش دیگری چون رودخانه، پلنگ، خانه، و خانه روستایی آمده بی‌گمان از کاشی‌کاری دروازه قدیمی میدان مشق که ویران شده گرفته شده است. با این گونه بیشتر این کاشی‌ها، به ویژه کاشی‌های پرچم ایران، گلوله‌های توپ و مسلسل‌های ماکزیم کار حاج حسین کاشی‌کار است.
بین این کاشی‌کاری‌ها و سرستون‌ها و قرینه‌ها که خود به گونه بسیار زیبایی از سنگ ساخته شده‌اند اشعاری از مرحوم ندیم‌الملک آمده که دنباله آن تا نمای درونی دروازه میدان مشق کشیده شده است.

کاشی سنتی رنجبران 
کاشی سنتی
کاشی محراب
کاشی گنبد
روشوئی سنتی
کاشی تزئینی


©کلیه حقوق این سایت متعلق به کاشی سنتی رنجبران به شماره برند 333592 می باشد
طراحی و توسعه شرکت مهندسی بهبود سامانه فرا ارتباط